همان‌‌‌موقع ناصرالدین به سرش افتاد که برق را به تهران بیاورد و تاریخ می‌‌‌گوید به آرزویش هم رسید. گویا «حاج‌علی‌خان امین‌‌‌الدوله» با همکاری یک مهندس فرانسوی یک دستگاه کوچک برای تولید برق به تهران آورد و در خیابان باب‌‌‌همایون مستقر کرد و ناصرالدین‌شاه هم رفت و کلید را زد و اولین چراغ روشن شد؛ و این مولد کوچک برای مدتی چند چراغ برق را در خیابان باب همایون روشن کرده بود.

روایت دیگر این است که «محمدحسن امین‌‌‌الضرب» برای اولین‌‌‌بار یک مولد برق به ایران آورد که کاخ گلستان را روشن کرد و بعد‌‌‌ها برای مراسم تعزیه در تکیه دولت نیز استفاده شد.

 

 

عهد ناصری که تمام شد عهد مظفری رسید و یک بار که «محمدحسین امین‌‌‌الضرب» که پسر همان «محمدحسن امین‌‌‌الضرب» بود همراه مظفرالدین‌شاه قاجار به روسیه رفته بود و همانجا تصمیم گرفت یک کارخانه برق وارد ایران کند و برق بفروشد به مردم. به این ترتیب در سال ۱۲۸۴ شمسی یک کارخانه برق ۴۰۰ کیلو واتی خرید و آورد تهران و گذاشت در همان خیابان «چراغ‌‌‌گاز» تا اسم خیابان بشود «چراغ‌‌‌برق». یک امتیازنامه هم از مظفرالدین‌شاه گرفت و نخستین کسی شد که در تهران کارخانه برق شهری راه انداخت و در تاریخ ملقب شد به «پدر برق ایران». کارخانه‌‌‌اش هم روزی ۶ ساعت برق تولید می‌کرد و می‌‌‌فروخت به خانه‌‌‌های اعیان و برخی مغازه‌‌‌داران آن حوالی. جالب اینکه میزان هزینه برق مشترکان بر اساس تعداد چراغ‌‌‌های هر خانه یا مغازه تعیین می‌شد که به تناوب شمارش می‌‌‌شد؛ برای هر چراغ بسته میزان مصرفش از ۴ شاهی تا ۱۰ شاهی.

Untitled-1

با همین کارخانه برق امین‌‌‌الضرب خیابان‌‌‌های چراغ‌‌‌برق، لاله‌‌‌زار، شاه‌‌‌آباد و سعدی هم روشن شد. خیابان لاله‌زار بعد‌‌‌ها روشن‌‌‌تر هم شد و شد نماد نوگرایی در ایران و «شانزه‌‌‌لیزه تهران» لقب گرفت. جالب اینکه همان‌‌‌موقع هم خیلی‌‌‌ها طرف چراغ‌‌‌های برق خیابان‌‌‌ها نمی‌‌‌رفتند یا از کنار آنها ذکرگویان می‌‌‌گذشتند که مبادا از این جادوی منور فرنگی آسیبی ببینند!

آن روزگاران نیروی برق و روشنایی چراغ برقی هنوز در جامعه ایران پدیده‌‌‌ای عجیب و رازآلود بود و مردم ساده‌‌‌دل دوره قاجار هم شنیده بودند که برق خطرناک است و آدم را می‌‌‌کشد و می‌‌‌ترسیدند از این عجایب و غرایب نوظهور. البته برخی هم می‌‌‌رفتند تماشا و «جعفر شهری» در کتاب «تهران قدیم» دراین‌باره چنین روایت کرده است: «کارخانه امین‌‌‌الضرب از عجایبی بود که تا سال‌ها موجب حیرت و تماشای مردم شهر شده بود. هر غروب به تماشایش می‌‌‌رفتند و مدت‌‌‌ها به شگفتی‌‌‌اش لب به دندان می‌‌‌گزیدند و لاحول می‌‌‌گفتند. اما با این همه که هر نور لامپش تا ساعت‌‌‌ها وقت مردم را به تماشا می‌‌‌گرفت، اندک عکس‌‌‌العمل و رغبتی به استفاده از آن نشان نمی‌‌‌دادند و تنها فایده‌‌‌ای که از آن مترتب می‌شد همان نور چند لامپ دو سه خیابان اطراف اندرون شاهی بود و بس، که اول غروب روشن و آخر شب از خود کارخانه خاموش می‌‌‌گردید.»

111

صنعت برق در ایران به کندی پیش رفت و برق تا پایان دوره قاجار بیشتر مصرف صنعتی داشت؛ برخی کارخانه‌‌‌های بزرگ برای خودشان مولد برق داشتند و مصرف خانگی همچنان محدود بود. با این حال بنا به اسناد تاریخی مولد‌‌‌های برق در برخی شهر‌‌‌های بزرگ ایران ازجمله تبریز و مشهد و رشت فعال بودند و مقدار محدودی برق تولید می‌کردند برای طرفداران روشنایی از نوع مدرن و فرنگی.

راه‌‌‌اندازی کارخانه‌‌‌های تولید برق نیز دردسر کم نداشت؛ از گرانی مولد‌‌‌ها گرفته تا دشواری‌‌‌ها و خطر‌‌‌های حمل‌‌‌ونقل و استخدام مهندس خارجی برای راه‌‌‌اندازی و مراقبت از تجهیزات و البته یافتن مشتری‌‌‌هایی که بالاخره از چراغ نفتی و روغنی دست بکشند و برق بخرند برای خانه یا مغازه‌‌‌شان.

نکته جالبی هم که شاید خیلی‌‌‌ها ندانند اینکه یکی از نخستین اماکنی که در ایران با چراغ‌‌‌های برقی نورانی شد حرم مطهر رضوی بود. در عهد مظفری «حاج محمد باقر میلانی» یک مولد برق به قیمت ۸‌هزار تومان خرید و از روسیه با‌هزار زحمت به مشهد مقدس برد و حرم را نورانی کرد. این مولد برق ۴۰۰ لامپ را روشن می‌کرد و تجهیزات آن در «بالاخیابان» مشهد مستقر بود و بخشی از این خیابان را هم نور می‌‌‌داد.