زاها حدید (31 اکتبر 1950 – 31 مارس 2016) یک معمار، تاجر و معلم بینا بود که آثار خارق العاده ای از خود به جای گذاشت. او اولین زنی بود که مدال طلای سلطنتی را از موسسه سلطنتی معماران بریتانیا دریافت کرد.
حدید به معماری به عنوان هنری توجه می کند که با تجربیات عاطفی انسان مانند لذت، شادی و غیره سروکار دارد. الهام بخش طراحی او از مشاهده طبیعت، مردم و شهر است. حدید در یکی از مصاحبههای خود گفت: «مردم میپرسند چرا خطوط مستقیم وجود ندارد، چرا ۹۰ درجه در کار شما وجود ندارد؟ این به این دلیل است که زندگی در یک شبکه ساخته نشده است.»
حدید تا سال 2012 برنده 93 جایزه شد. مهمترین آنها جایزه پریتزکر (2004) است. اولین شناخت جهانی حدید در سال 1982 با پروژه The Peak Leisure Club در هنگ کنگ بود.
طراحی و نقاشی جایگاه اولیه در تمرین حدید داشت. حدید در اوایل قرن بیستم زمانی که پس از تحصیل در رشته ریاضیات در دانشگاه آمریکایی بیروت در رشته معماری در دانشکده معماری انجمن معماری تحصیل کرد، به هنرهای برتری گرای روسیه نزدیک شد. آثار اولیه او تحت تأثیر برتری گرایی مالویچ و ساخت گرایی تاتلین و رودچنکو بود. حدید برتری گرایی را با بخش ها، پلان ها و ایزومتریک های طراحی معماری ترکیب کرد.
حدید بسیاری از عناصر سازنده گرایانه را در زیبایی شناسی معماری خود جذب کرد. مهم ترین تأثیر بر هنر حدید، سبک ساخت و ساز پویا خطی آزاد کازیمیر مالویچ بود. او عناصر هندسی و فضای ضد گرانشی آوانگارد روسی را گرفت. این منجر به روند جدیدی به نام ساختار شکنی شد که با ضد جاذبه، غیر هندسه، پیچیدگی و تکه تکه شدن مشخص می شود.
آثار اولیه حدید به دلیل فرم و ترکیب متدهای پویا و پراکنده او، ساخت پویا نامیده شده است. ساختمان پویا مرجع و توسعه خلاقانه سوپرماتیسم و سازهگرایی آوانگارد روسی در معماری است.
هنرهای سوپرماتیسم در زمان و مکان برای به تصویر کشیدن یک درک فلسفی از جهان به جای ملاحظات زیباشناختی ساده ساخته شدند. رویه ساختگرایی با استفاده از روشهای مکمل، قاب عکس را رها کرد.
معمار مقیم نیویورک لببئوس وودز در مورد عملکرد معماری حدید گفت: «بیشتر معماران طراحی می کنند. با این حال، نقاشی های حدید در دهه 1980 از چندین جهت متفاوت است. مهمتر از همه، او باید سیستمهای جدیدی از طرحریزی را ایجاد میکرد تا افکار پیچیدهاش را در مورد فرمهای معماری و روابط بین آنها از لحاظ فضایی فرموله کند.»
در سال 1988، نمایشگاه “Deconstructivism in Architecture” در موزه هنر مدرن (MOMA) نیویورک برگزار شد که در آن هفت معمار شرکت کردند. کوپ هیملبلائو، پیتر آیزنمن، تام ماین، دانیل لیبسکیند، برنارد چومی، فرانک گری و زاها حدید. ساختارشکنی به طور کلی به دو دسته دریدی و غیردریدی تقسیم می شد.
معماران غیردریدی از رویکرد واقعی تری استفاده می کنند که در آن مفاهیم یا ایده ها از منابع مختلف گرفته شده است. زاها حدید، رم کولهاس و فرانک گری به ترتیب از سوپرماتیسم، سازهگرایی و طبیعت الهام گرفتهاند و فرم را به تصویری مجسمهسازی تبدیل کردهاند و به دنبال فرم عملکردی دارند.
حدید با طراحی های معماری خود در این نمایشگاه شرکت کرد. این نمایشگاه یکی از گام های حیاتی حدید بود تا زیبایی شناسی معماری خود را به جهانیان معرفی کند. مالویچ، تاتلین و رودچنکو به شدت بر این نقاشی های اولیه تأثیر می گذارند.
لبئوس وودز شگفتی خود را از تکنیک های نقاشی حدید در بازدید از استودیوی او در سال 1984 بازگو کرد:
من دیدم که زاها حدید در حال کار بر روی یک آبرنگ بود که روی تخته طراحی چسبانده شده بود. این یک نقاشی ظریف و پیچیده مربوط به پروژه موفقیت آمیز او برای The Peak بود. به عنوان یکی از کسانی که نقاشی میکشید، از او پرسیدم که از چه برسهایی استفاده میکند… بدون اظهار نظر، او یک «برس» رنگآمیزی ارزان قیمت را به من نشان داد که میتوان آن را در هر فروشگاه سختافزاری گوشهای خرید – یک تکه فوم خاکستری روی چوب. هنوز به یاد دارم که در سکوت شوکه شده بودم. سالها بعد، انتخاب ابزار او را بهعنوان ویژگی رویکردش به معماری درک کردم: به هم زدن چیزهای خارقالعاده از امر پیش پا افتاده».
او عموماً از روش های خوشنویسی برای تجسم ایده های معماری خود استفاده می کرد. طراحی یک ابزار طراحی برای حدید بود و انتزاع ساختاری تحقیقی برای تجسم معماری و ارتباط آن با دنیای اطراف ما بود.
از سوی دیگر، فناوری و نوآوری همیشه محور کار معماران زاها حدید بوده است. حدید در حرفهاش از فناوری استفاده کرد اما به نقاشیهای دستی خود ادامه داد. او نمیخواست طرحهایش محدود به چیزی باشد که رایانهها به او ارائه میدهند. او در مصاحبه ای گفت: «من از کامپیوتر استفاده نمی کنم. من طرح ها را به سرعت انجام می دهم، اغلب بیش از 100 طرح در همان تحقیق رسمی. این نقاشی بخش مهمی از زندگی اولیه من را به عنوان ابزار طراحی تشکیل داد که به ما فرصت آزمایش شدید را داد. این نقاشی همیشه نقدی بود از آنچه در آن زمان به عنوان طراح در دسترس ما بود – زیرا نرم افزار طراحی سه بعدی وجود نداشت.
بیشتر کارهای اولیه حدید تئوری هستند و او از تکنیکی که در آن زمان توسعه داد برای ساختن این ایده ها در آینده استفاده کرد.
در سال 1992، زاها حدید مأمور شد تا مجموعهای از نقاشیها و طراحیها را برای «آرمان شهر بزرگ: آوانگارد روسی و شوروی، 1915-1932»، یک نمایشگاه سازهگرایی روسی در موزه گوگنهایم نیویورک خلق کند. این مجموعه شامل 32 طراحی با جوهر زاها حدید و 47 نقاشی اکریلیک است.
حدید «تکتونیک» مالویچ را به صورت «خمیده» بازسازی میکند و از رنگ به شیوهای استفاده میکند که یادآور تئو ون دوزبورگ و اعضای De Stijl است. همچنین حدید اولین معمار بود که فرصت طراحی نمایشگاهی در موزه گوگنهایم را پیدا کرد. او گوگنهایم را به مداخلات موضوعی تقسیم کرد: تکتونیک خم، اتاق سیاه، اتاق گلوب، اتاق ماز، تیرهای چینی، خط افق تکتونیک، دیوارهای سوپرماتیست، برج تاتلین، و دیوار زیگ زاگ.
حدید در مقاله ای در مجله RA تابستان 2014 به تأثیر هنرمند کازیمیر مالویچ بر آثار خود پرداخت :
یکی از نتایج علاقه من به Malevich تصمیم من برای استفاده از نقاشی به عنوان یک ابزار طراحی بود. من سیستم سنتی طراحی معماری را محدود میدانستم و به دنبال ابزار جدیدی برای نمایش بودم. مطالعه مالویچ به من این امکان را داد که انتزاع را به عنوان یک اصل تحقیقی توسعه دهم.
در همان زمان حدید “ایستگاه آتش نشانی ویترا” را در ویل آم راین آلمان به پایان رساند که یکی از آثار مهم دوران اولیه زندگی او بود. همچنین این اولین بار است که حدید تصاویر دو بعدی پر جنب و جوش و تجربی خود را به معماری سه بعدی تبدیل می کند. ساختمان همچنین به دلیل نحوه اشاره و گسترش آن قابل توجه است. به نظر می رسد که خود فضا را هم روی کاغذ و هم در نما گسترش و طولانی می کند.
علیرغم اینکه حدید به یک معمار شناخته شده برای همه ما تبدیل شده است، همیشه ساخت ایده هایش برای حدید آسان نیست. پروژه دیگری که در آن می توانیم خطوط دیگری را با الهام از Malevich ببینیم: قله در هنگ کنگ (1983). ایده پروژه برنده مسابقه شد اما هرگز ساخته نشد. این آثار از حجمهای ساختارشکنی تشکیل شدهاند که به مجموعهای از اجزای تیغ تیز منفجر شدهاند که به طور نامحدود به سمت بیرون بیرون میآیند.
ترکیب متهورانه حدید، ساختمانی با حس تنش و حرکت ایجاد کرد. با این حال، یک هدف عملی نیز دارد: نمای بیرونی چند وجهی آن امکان ورودی و خروجی های متعدد را برای آتش نشانان و وسایل نقلیه فراهم می کند. این تاکید بر حرکت سیال را می توان از اولین نقاشی تا ایستگاه آتش نشانی تمام شده مشاهده کرد.
ما میتوانیم در مورد طرحها، طراحیها و الهامبخش دنیای معماری زاها حدید چیزهای زیادی به این مقاله اضافه کنیم. کارهای الهام بخش حدید را در روز تولد و ششمین سالگرد درگذشت او به یاد می آوریم.