48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله مروری بر ادبیات عوامل اصلی دخیل در انتقال فرهنگی (تأثیر خانواده، آموزش هنر، نفوذ همتایان و رسانهها) و چگونگی شکلدهی آنها به تکامل رفتار مصرفکننده بازدیدکنندگان سایت میراث ارائه میکند. این تحول رد عمده دیدگاه بوردیو در مورد انتقال فرهنگی، در مورد تمایز شدید بین فرهنگ عالی و فرهنگ عامه و همچنین در اصول پیشینی دموکراتیک سازی فرهنگی است که چندین سایت میراث بر آن استوار است.
در عوض، تحلیل استدلال میکند که مصرفکنندگان معاصر از جهانهای اجتماعی متعددی میآیند و آنها در معرض فرآیندهای اجتماعی ناهمگن هستند . برای بخش میراث، این منجر به انتخابهای برنامهریزی میشود که منعکسکننده تکثر فرهنگی و استفاده از فرهنگ عامه برای دسترسی بیشتر به مکانهای با فرهنگ عالی است. در نهایت، مقاله نتیجه میگیرد که این تغییر پارادایم مستلزم آن است که سایتهای میراث فرهنگی رویکرد بازاریابی خود را اصلاح کنند، و نیاز به هدف قرار دادن مصرفکنندگان امروز و فردا را با استفاده از یک رویکرد رابطهای که از مکمل بودن دنیای دیجیتال به منظور ارتقای واقعی و حضوری استفاده میکند، برجسته میکند. تجربه کالاهای میراثی
در یک بازار فرهنگی که نه تنها به طور فزاینده ای جهانی شده است (سینگ، 2011)، بلکه به طور فزاینده ای اشباع شده است (2012)، کالاهای فرهنگی مرتبط با بخش میراث، نه تنها آثار تاریخی، مکان های میراث و محیط های صنعتی یا فرهنگی مهم، بلکه همچنین محصولات مادی و غیرمادی الهام گرفته از آنها (تولیدهای هنری، محیط های مجازی، بانک های تصویر، گزیده های صوتی و غیره) نقشی رو به رشد در مبادلات فرهنگی بین المللی ایفا می کنند.
این علاقه مصرف کنندگان به کالاهای میراثی، تحت تأثیر افزایش استانداردهای زندگی و همچنین سطوح بالاتر تحصیلات در کل جمعیت، طی 50 سال گذشته به طور پیوسته افزایش یافته است. هنرمندان و موسسات فرهنگی و همچنین شهرها و کشورها همگی از گسترش چشمگیر ارتباطات برای تشدید تلاشهای تبلیغاتی خود در سطح بینالمللی در تلاش برای ایجاد برندهای جهانی (کالدول، 2000) و جذب تعداد بیشتری از گردشگران فرهنگی استفاده کردهاند. مناطق دورتر و دورتر از پایتخت های بزرگ جهان. در حالی که فرهنگهای جهان در طی چندین قرن گذشته تحت سلطه میراث فرهنگی اروپا بودهاند (بوردیو و داربل، 1991)، به لطف جریان گردشگری به کشورهای اروپایی که در حفظ و ارتقای زیرساختهای مهماننوازی و مکانهای میراث موفق بودهاند، مازاد قابل توجهی ایجاد کرده است. در دو دهه گذشته شاهد افزایش قابل توجهی در عرضه کالاهای فرهنگی التقاطی بوده ایم که خارج از تمایز سنتی بین هنر عالی و هنر عامه است و اشتهای مصرف کننده رو به رشد تغذیه می کند.
این گسترش ذائقه مصرف کنندگان می تواند بر کشورهایی که تا کنون بر بازار گردشگری جهان تسلط داشته اند، تأثیر منفی بگذارد. آنها نه تنها باید پیشنهادات خود را تجزیه و تحلیل کنند تا راه هایی برای رقابت با مقاصد نوظهور پیدا کنند، بلکه باید تلاش کنند تا انگیزه های ترجیحات مصرف کننده را درک کنند. از این گذشته، تنها دانستن اینکه «چه کسی» به این یا آن نوع محصول یا پیشنهاد میراثی علاقه مند است، کافی نیست. همچنین باید “چرا” اینطور است.
برای شناخت عوامل تعیینکننده مصرف فرهنگی امروز و فردا، جالب است که سه سؤال را در نظر بگیریم، اولی مربوط به نحوه عملکرد این عوامل در دوران کودکی، دومی به محدودیتهای تحلیل نخبهگرای بوردیوسی از انتقال فرهنگی و سوم به مفاهیم اصلی الگوهای مصرف که امروزه باید در سایت های میراثی مورد توجه قرار گیرد. پاسخ به این سوالات می تواند به ما در اندازه گیری عواملی که در آن نقش دارند کمک کند
برای نسل گذشته، بحث در مورد تأثیر نسبی عوامل تعیین کننده در انتقال سرمایه فرهنگی توسط تحلیل پیشنهاد شده توسط بوردیو (1984) غالب بوده است. بدون شک مهمترین سهم بوردیو در تعریف مفهوم سرمایه فرهنگی و نشان دادن چگونگی بازتولید آن در خانواده و تقویت توسط سیستم مدرسه برای انتقال به نسل بعدی بود. او همچنین نشان داد که طبقات مسلط و کسانی که آرزوی پیوستن به آنها را دارند،
مدل بوردیو از بازتولید فرهنگی طبقات اجتماعی از دهه هفتاد جایگاه اصلی را در بحث های آموزش هنر و بازاریابی فرهنگی به خود اختصاص داد. مطالعاتی در چندین کشور با هدف تایید، پالایش یا رد تحلیل بوردیو انجام شد. قابل توجه در میان آنها مطالعه ون ایجک (1997) بود که به این نتیجه رسید که خانواده تأثیر قوی تری نسبت به سطح تحصیلات در تعیین مشارکت بزرگسالان در هنر دارد. در انگلستان، بنت و همکاران. (2009) تایید شد
در مواجهه با محدودیت های تحلیل بوردیوسی، چندین محقق کوشیده اند تا تغییراتی را که در رفتار فرهنگی گروه های مختلف اجتماعی مشاهده کرده اند، توضیح دهند. آنها تعدادی فرضیه ارائه کرده اند که التقاط مصرف فرهنگی، شدت متغیر آن بسته به طبقه اجتماعی، تقسیم بندی جدید مجموعه ها و تحلیل انگیزه های مصرف کننده را برجسته می کند.
پترسون و کرن (1996) اولین کسانی بودند که بین التقاط فرهنگی ارتباط برقرار کردند
تحقیق در مورد تعدد تأثیرات بر مصرف کنندگان چه چیزی به ما می آموزد؟ و چگونه این دانش برای توسعه استراتژی های موقعیت یابی برای مقاصد میراث فرهنگی مفید است؟ ما سعی خواهیم کرد از طریق بررسی مفاهیم رویکرد رابطهای، فرهنگ دیجیتال و جذابیت تجربه واقعی به این سؤالات پاسخ دهیم.
این مرور ادبیات محدودیتهایی دارد: عمدتاً بر تحقیقات در انتقال فرهنگی، رفتار مصرفکننده، بر اساس مفاهیم وامگرفتهشده از روانشناسی و جامعهشناسی متمرکز شده است. حتی اگر یک تحلیل تاریخی از روندهای فعلی مصرف فرهنگی در مقاله ارائه شده باشد، فقدان تحقیقات کمی بین المللی در مورد مصرف فرهنگی ممکن است دامنه آن را به کشورهای غربی محدود کند. همچنین، تحقیقات آتی میتواند تحلیل دقیقتری از فرآیندهای انتقال فرهنگی را از طریق انجام دهد