48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
«شهر هوشمند» تخیلی است که اغلب به آن اشاره میشود و توسط کسبوکارها و دولتها تبلیغ میشود. بزرگ فکر میکند و عمدتاً بر حسب سیستمهای ارتباطی اطلاعاتی در مقیاس بزرگ تصور میشود که به جمعآوری بلادرنگ و به اصطلاح «دادههای بزرگ» وابسته است. کمتر در مورد پیامدهای مقیاس انسانی و تجربه کاربری شهر هوشمند صحبت شده است. بسیاری از بورسیههای دانشگاهی فعلی در مورد شهرهای هوشمند، دیدگاههای همدید و فنی را ارائه میدهند و کاربران سیستمهای هوشمند را به طرز عجیبی بیحساب میکنند. در حالی که آنها مدعی توانمندسازی شهروندان هستند، طرحهای شهرهای هوشمند به ندرت در مقیاس شهروندی متمرکز میشوند، و لزوماً به روشهایی که میتوان طرحها را توسط کاربر هدایت یا طراحی کرد، توجه نمیکند.
این مقاله با تکیه بر نتایج یک استودیوی دانشگاهی، شهر هوشمند را بهعنوان مجموعهای از مقیاسهای شهری – کلان شهر، جامعه، فردی و شخصی- بازنگری میکند و یک مدل تحلیلی برای طبقهبندی ابتکارات شهر هوشمند از نظر تعامل پیشنهاد میکند. مدل پیشنهادی با توجه به تئوری proxemics، ابتکارات شهر هوشمند را از نظر دامنه ویژگیها و اندازه مخاطبان آنها تحلیل میکند. بازیگران مسئول استقرار و نگهداری خود؛ دسترسی فضایی آنها؛ و توانایی راه حل های طراحی برای شکل دهی مجدد و انطباق با سناریوها و محوطه های مختلف شهری. ما استدلال میکنیم که اهمیت این مدل در پتانسیل آن برای تسهیل حالتهای تفکر در بین مقیاسها و بین مقیاسها است، به گونهای که میتواند سطوح مشارکت در طراحی محیطهای شهری با واسطه دیجیتال را بسنجد، و شهروندان را بهطور مولد بهعنوان مرکزی در طراحی قرار دهد. ابتکارات شهر هوشمند
«شهر هوشمند» تخیلی است که اغلب به آن اشاره میشود و توسط کسبوکارها و دولتها به طور یکسان، محلی و بینالمللی تبلیغ شده است. هوشمندسازی شهرهایمان، به این ترتیب لفاظیها، نوید ارائه نتایج «پایدار»، «کارآمد»، «ایمن»، «قابل زندگی» و «عادلانه» را میدهد. شهر هوشمند به تاریخ طولانی تخیل های فنی-شهری می پیوندد، از جمله – از دیدگاه معماری و طراحی – دیدگاه های مدرنیستی شهر ماشینی لوکوربوزیه و شهر پلاگین آرشیگرام و
بدون شک مجموعه داده های بزرگ یا بزرگ در مقیاس ترابایت و پتابایت می تواند راه های بی سابقه و جدیدی را برای تجزیه و تحلیل مکان ها، افراد و زمان ها و به طور قابل توجهی روابط متقابل آنها ارائه دهد. این که کسبوکار بزرگ و شرکت خصوصی برای پیچیدگیهای فنی و سازمانی جمعآوری، مدیریت و تبدیل کلان دادهها برای رسیدگی به شرایط در مقیاس شهر ضروری هستند، قابل دستکم نیست. جدای از جمع آوری داده ها، سازمان های بخش خصوصی اغلب آنهایی هستند که
قرار دادن تجربه کاربر در مرکز شهر هوشمند یک رویکرد کلیدی است که در سال اول استودیوی طراحی “شهرهای همه جا” در لیسانس طراحی محاسباتی در دانشگاه نیو ساوت ولز، سیدنی، استرالیا پیشرفته شد. بخش زیر ساختار و نتایج استودیوی طراحی Ubiquitous Cities را تشریح می کند و متعاقباً مدل تحلیلی ارائه شده در اینجا را ارائه می دهد.
استودیوی طراحی Ubiquitous Cities بخشی از مسیر آموزشی تمرین محور را تشکیل می دهد
دوره شهر همه جا جوامع تحقیقاتی معماری، طراحی شهری، تعامل انسان و کامپیوتر (HCI) و طراحی تعامل را گرد هم می آورد. این شامل ترکیبی از رویکردها، روشها، مفاهیم و نظریههای رشتهای متفاوت و مشابه است. مهمترین آنها نظریه پردازی «فضا» از منظر تجربه و تعامل است. به طور کلی دو ایده کلیدی از فضا بر نظریه فضایی تسلط داشته اند، ایده “فضای مطلق”، که در آن فضا به عنوان یک
مدل شهر هوشمند کاربر محور که در اینجا ارائه شده است، یک رویکرد ساختاریافته برای تحلیل و طراحی ابتکارات شهر هوشمند با در نظر گرفتن جزئیات مشارکت شهروندان در ارائه خدمات، حاکمیت و استفاده تعریف میکند. با در نظر گرفتن دانه بندی و انعطاف پذیری، این مدل می تواند تفاوت های ظریف مشاهده شده در طیف گسترده خدمات عمومی و تجربیات انسانی با واسطه فناوری دیجیتال در محیط های شهری قرن بیست و یکم را بهتر توضیح دهد و با انجام این کار، می تواند با دقت بیشتری
شهر هوشمند باید به روشهای متفاوت و مبتنی بر فراتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) شناخته شود. Goodspeed (2015) برای درک شهر هوشمند به عنوان یک “نظریه عمل اجتماعی-تکنیکی” (ص.3) استدلال می کند. در جای دیگر، محققان استدلال کردهاند که «هوشمندی» یک شهر باید بر اساس میزان افزایش ظرفیتهای یادگیری و نوآوری تعیین شود. در نهایت، هالندز (2008) استدلال می کند که اگر شهرها و دولت های محلی واقعاً بخواهند “هوشمند” در نظر گرفته شوند، ساختارهای متعارف