مایر در این سفر تنها نبود؛ دکتر «ارنست دیتز»، یک اتریشی نیز او را همراهی میکرد. آنها روز ۱۳ ماه مه ۱۹۱۳/ ۲۳ اردیبهشت ۱۲۹۲، به مشهد رسیدند. سایکس که از سال ۱۹۰۵م/ ۱۲۸۴ش سرکنسول دولت انگلیس در مشهد بود، در این ۸سال توانسته بود با افراد متعددی آشنا شود و به همین دلیل، خبر ورود مایر خیلی زود به او رسید. سایکس به عنوان نماینده دولت انگلیس در دوران سلطنت جرج پنجم، به خوبی از حساسیت این رویداد مطلع بود.
مایر به سایکس گفت که آنها دو سه روزی در مشهد خواهند ماند و بعد برای ادامه مطالعات خود، به سمت جنوب و سیستان میروند؛ جایی که منطقه تحت نفوذ انگلیس محسوب میشد؛ اما مایر و دیتز، سهماه آزگار در مشهد ماندند و اطلاعات جمع کردند. سایکس نمیتوانست نسبت به اقدام مامور آلمانی بیتفاوت باشد. با خروج آنها از شهر مشهد در مرداد سال ۱۲۹۲ش، سایکس از رفقایش خواست تا اموال و ادوات مایر و دیتز را سرقت کنند. حوالی ترشیز (کاشمر امروزی)، راهزنان اجیر شده بر سر مامور آلمانی و همراه اتریشیاش ریختند و هرچه داشتند، به یغما بردند. آنها دست از پا درازتر به مشهد بازگشتند. نایبالحکومه محلی، ضمن عذرخواهی از آنها، وجه اموال سرقتشده را تمام و کمال پرداخت کرد؛ اما پول جای اطلاعاتی را که جمعآوری کرده بودند، نمیگرفت. مایر و دیتز به سمت جنوب رفتند و دیگر گزارشی درباره آنها در دست نداریم. یکسال بعد، در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴/ ۵ مرداد ۱۲۹۳، جنگ جهانی اول آغاز و انبار باروت اروپا منفجر شد؛ انفجاری که موجش همه عالم را گرفت و سرآغازی برای قحطی بزرگ در ایران بود.