48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
در چارچوب یک بحران مداوم سیستم جهانی غذا، تحقیقات اخیراً بر پتانسیل تحولآفرین سیاستهای غذایی شهری در حال ظهور، به ویژه در رابطه با استراتژیها و مکانیسمهای جدید مورد استفاده در مرحله اجرا تأکید کرده است. هدف این مقاله گسترش این بحث از طریق تمرکز بر بعد فرهنگی حاکمیت غذای شهری — یعنی ارزش ها و معانی است که سیاست های غذایی شهرداری را تعیین می کند. بر اساس تجزیه و تحلیل 19 سند تولید شده توسط 17 شهر در کانادا، بریتانیا و ایالات متحده و توسط شبکه های شهری رسمی، این مقاله چهار ارزش اصلی را شناسایی می کند که روایت های سیاست های غذایی شهری را نشان می دهد: یک رویکرد سیستمی به غذا، که به عنوان تلقی می شودسیاستهای غذایی شهری: رویکردی سیستمی به غذا، که به عنوان یک کالای عمومی چند منظوره در نظر گرفته میشود. تاکید بر مشارکت جامعه مدنی در اداره نظام غذایی؛ یک رویکرد منعطف و فراگیر برای محلی سازی مجدد؛ و تمرکز جدید بر روی مقیاس فرامحلی . همانطور که مقاله نتیجهگیری میکند، این ارزشها بستر مهمی را برای ایجاد ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی مورد نیاز برای رویارویی با طیف گستردهای از چالشهای پایداری پیوسته معاصر – در سیستم غذایی و فراتر از آن ایجاد میکنند.
افزایش قیمت مواد غذایی، سوخت و انرژی در سال 2008 پیامدهای عمیقی بر جغرافیای جهانی امنیت غذایی و تحقیقات مرتبط با آن داشته است. در واقع، یکی از مظاهر اصلی آن موجی از شورش بود که همانطور که هولت-گیمنز (2008) در آن زمان اشاره کرد، نه در مناطقی که غذا در دسترس نبود، “بلکه در جایی که غذای موجود برای فقرا بسیار گران بود” منفجر شد. ، در شهرها از آن زمان، شهر به عنوان یک زمینه تجربی برجسته برای محققان علاقه مند به درک علل بحران جهانی غذا و پرداختن به نیاز درک شده برای سیاستهای امنیت غذایی مؤثرتر و یکپارچهتر ظاهر شده است (کاندل، 2014، مارسدن و مورلی، 2014). مرکز این چرخش شهری این است که به رسمیت شناخته شود که سیاستهای غذایی شهرداری دارای پتانسیل رسیدگی به شکافهای ذاتی در زمینه حاکمیت مسلط است که به طور سنتی راهحلهای مبتنی بر تولید و بازار را بر مداخله مبتنی بر دسترسی و دولت اولویت میدهد (Midgley، 2010). ، سونینو و همکاران، 2014).
مجموعه ای از ادبیات نوظهور بر اثربخشی سیاست های غذایی شهری و حکمرانی تمرکز دارد (به عنوان مثال، Deakin و همکاران، 2015، مندز، 2008 را ببینید). توجه ویژه بهویژه به مکانیسمها و استراتژیهای کلیدی مورد استفاده توسط دولتهای شهری در مرحله اجرا – بهویژه شوراهای سیاست غذایی (بلی-پالمر، 2009، سونینو و اسپاید، 2014)، سیستمهای برنامهریزی توانمندتر (مورگان، 2015) و عمومی اختصاص یافته است. سیاست های تدارکات (مورگان و سونینو، 2010، سونینو، 2009 الف). هنوز چیزهای زیادی در مورد پویایی های فرهنگی که زمینه ایجاد و شکل دادن به زمینه حاکمیت غذای شهری را ایجاد کرده اند – یعنی ارزش ها و معانی که زیربنای اقدامات سیاست شهری است، نوشته نشده است. آیا تغییر مقیاس در حاکمیت غذا، عقبنشینی به سمت محلیگرایی است؟ یا محصول تغییرات گسترده تری در نحوه تفکر و احساس سیاستگذاران در مورد غذا است؟ اگر مورد دوم باشد، آیا این تغییرات پتانسیل دگرگونی را در مقیاسهای بالاتر حاکمیتی نیز دارند؟
برای شروع به پرداختن به این سؤالات، این مقاله روایتهای سیاست غذایی را که در 13 شهر در انگلستان، کانادا و ایالات متحده – کشورهایی که نقش پیشگامی در طراحی و اجرای استراتژیهای غذایی شهرداری داشتهاند – پدید آمده است، بررسی میکند. در مجموع، 19 سند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از این تعداد، 17 مورد توسط دولت های شهری بیرمنگام، برایتون اند هوو، بریستول، کاردیف، منچستر، دورهام، نیوکوی و سندول در بریتانیا تولید شده است. تورنتو در کانادا؛ و شیکاگو، لس آنجلس، سانفرانسیسکو و شهر نیویورک در ایالات متحده آمریکا. دو سند باقیمانده توسط شبکههای رسمی شهرها (به عنوان مثال، شبکه شهرهای غذای پایدار بریتانیا و شبکههای سیاست غذایی در ایالات متحده آمریکا) که متعهد به بهبود چشمانداز غذایی شهری خود هستند، تهیه شدهاند.
تجزیه و تحلیل تطبیقی عناصر گفتمانی مشترک که به این اسناد خط مشی شهرداری می پردازد، چهار ارزش فرهنگی اساسی و مرتبط را که در فضای جدید غذایی شهری جاسازی شده اند را آشکار می کند: تفکر سیستمی. حاکمیت غذای مشارکتی؛ یک رویکرد منعطف و متخلخل برای محلی سازی مجدد سیستم غذایی؛ و تاکید بر فرامحلی گرایی (جدول 1 را ببینید).
همانطور که مقاله نتیجهگیری میکند، این ارزشها سوالات جدید و مهمی را در مورد ماهیت حکمرانی غذای شهری و ظرفیت آن برای ایجاد تحولات پایدار – در سیستم غذایی و فراتر از آن، ایجاد میکند.
در طول دهه گذشته، نوسانات قیمت مواد غذایی، نگرانیهای فزاینده در مورد پایداری سیستم غذایی تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی و افزایش روزافزون زمینخواری در جنوب در حال توسعه، بحثهای آکادمیک درباره سیستم غذایی را بازسازی کرده است. نظریهپردازیهای «معادله غذایی جدید» (مورگان و سونینو، 2010)، «مبانی جدید» (لنگ، 2010) و «جغرافیای جدید امنیت غذایی» (سونینو، 2016) توجه را به این ناکارآمدی همزمان جلب کردهاند. محیطی و
تجزیه و تحلیل مقایسه ای از 19 سند که در دهه گذشته توسط شهرهای با اندازه های مختلف در کانادا، ایالات متحده آمریکا و بریتانیا راه اندازی شده است، چهار ارزش اساسی را کشف کرده است که روایت های سیاست های غذایی شهری را نشان می دهد: الف) رویکرد سیستمی به غذا، که به عنوان تلقی می شود. یک کالای عمومی چند منظوره؛ ب) تأکید بر مشارکت جامعه مدنی در اداره نظام غذایی؛ ج) یک رویکرد منعطف و فراگیر برای محلی سازی مجدد. و د) تمرکز جدید بر مقیاس فرامحلی .
دههها صنعتیشدن و شهرنشینی در اقتصادهای پیشرفته از نظر تاریخی “مسطح سازی فعال و مصنوعی جغرافیای مواد غذایی” را ترویج کرده است (Sonnino، Marsden، و Moragues-Faus، 2016، ص 10). برای مدت طولانی، ما این تجمل را داشتیم که عوامل خارجی مرتبط با رژیم غذایی صنعتی و یک “تصحیح فضایی بهره وری” مرتبط را که جدایی سفت و سخت بین شهر و حومه شهر ایجاد می کرد، پنهان کنیم (مارسدن و سونینو، 2012، مور، 2010). .