48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
مراحل اصلی هر پروژه مسکن شامل برنامه ریزی، طراحی، اجرا، تنظیم و استفاده می باشد. همه ذینفعان درگیر در هر مرحله می توانند بر وضعیت و پیشرفت پروژه تأثیر بگذارند. این مطالعه پویایی دستیابی به پنج منبع اساسی مسکن، یعنی فیزیکی، مالی، سرمایه ساختمانی، فکری و سیاستی را بررسی کرده است. این مقاله به فقدان تحقیق در مورد اکتساب منابع و الگوهای تعامل ذینفعان ، به ویژه در کشورهای جنوب آسیا پاسخ می دهد. این مطالعه مدل سهامداران را در مورد پاکستان به عنوان یک مطالعه جالب از روابط بین الگوهای اکتساب منابع و مکانیسمهای تعامل ارائه میکند که میتواند برای سایر مشارکتهای جغرافیایی اعمال شود. این مقاله با تکیه بر تجزیه و تحلیل کیفی از مصاحبه های عمیق با سهامداران اصلی، با برجسته کردن منابع سیاست به عنوان نقطه کانونی مشارکت ذینفعان از نظر منابع در توسعه مسکن کم درآمد، به پایان می رسد. این مقاله پیچیدگیهای مرتبط با مشارکتهای ادغامشده با شفافیت محدود در الگوهای کسب منابع را برای هدایت بهتر در تأمین مسکن کمدرآمد در کشورهای در حال توسعه که با نرخهای هشداردهنده شهرنشینی میکنند، برجسته میکند.
بسیاری از شهرها، به ویژه در جنوب جهانی، شهرنشینی سریعی را تجربه میکنند که ارائه خدمات در بخشهای مختلف توسعه را خفه میکند ( Anacker، 2019 ؛ میانگین، 2019 ). در میان بخشهای ارائه خدمات، مسکن چالش مهمی است که مقامات دولتی با مشارکت سهامداران کلیدی سعی در حل آن دارند. مقامات فدرال، استانی و محلی سهام مسکن را برای اسکان جمعیت شهری فراهم نکرده اند ( متوسط، 2019 ). مسکن کم درآمد/مقرون به صرفه، که اغلب مسکن عمومی نامیده می شود، به عنوان سرپناهی برای شهروندانی عمل می کند که ممکن است دارای درآمد کم یا متوسط باشند ( چان و آدابر، 2019 ). با نگاهی خاص به شرایط عمومی مسکن در سراسر جنوب جهانی، نیاز فوری به استراتژیهای تعامل ذینفعان قابل دوام وجود دارد که تبادل منابع را ترویج میکند و ارائه مسکن با کیفیت خوب را برای گروههای مقرونبهصرفه تسهیل میکند ( مالک، 2020 ).
طبقه بندی سهامداران یک مفهوم کلیدی از دانش نظریه سهامداران است (کیویتس، 2003؛ وود و گری، 1991 ). برای جوامع مسکن کم درآمد، سازمان های غیردولتی، دولت و بخش خصوصی به عنوان سهامداران کلیدی شناسایی می شوند ( Begum et al., 2018 ). کیویتس (2013) مشارکت ذینفعان را به عنوان “استفاده از طیف گسترده ای از ابزارها و شیوه ها به عنوان مکانیزمی برای رضایت، کنترل، همکاری، مسئولیت پذیری، مشارکت کارکنان، افزایش اعتماد و انصاف و حاکمیت شرکتی با مشارکت دادن سهامداران در فعالیت های سازمانی” تعریف کرد. بخشهای عمومی، خصوصی و مدنی میتوانند به طور مؤثر سیاستها و پروژههای منسجمی را با اتخاذ مشارکت به عنوان استراتژی کلیدی برای تکمیل پروژه توسعه دهند (ایوانز و دیویس، 1999؛ فاگوتو و فانگ، 2006 ). مشارکت ذینفعان در فرآیندهای تصمیمگیری برای بهبود فرآیندهای برنامهریزی و در نهایت اجرای موفقیتآمیز پروژه از ارزش اصلی برخوردار است ( Deelstra et al., 2003 ; Reed et al., 2009 ).
ذینفعان نقش خود را با درگیر شدن و کسب منابع مختلف درگیر در توسعه مسکن ایفا می کنند. بارنی (2001) منابع را به عنوان دارایی های مشهود و نامشهود تعریف کرد که سازمان ها برای انتخاب و اجرای استراتژی ها از آنها استفاده می کنند. استقلال (قدرت) و تبادل منابع جنبه های کلیدی همکاری و تعامل بین سازمان ها هستند. عملیات سازمانی در ذینفعان بر منابع ملموس مانند ثروت مالی ، تجهیزات فیزیکی و مصالح ساختمانی متکی است. در مقابل، منابع ناملموس مانند محیط کار، سرمایه انسانی (بازارهای کار)، سرمایه دانش، استراتژی های حل تعارض و شهرت از جمله عوامل واقعی دستیابی به موفقیت رقابتی هستند ( ایتامی، 1987 ؛ واتایا و شاو، 2019 ). تعدادی از محققین انواع ذینفعان را بر اساس حوزه کاری آنها در بخش مسکن تعریف می کنند. مور و کونتز (2003) سهامداران کلیدی را به عنوان دولت، بخش ساخت و ساز و کاربران نهایی طبقه بندی کردند. مطالعه دیگری سازمان های دولتی را به عنوان سازمان های دولتی و سایر سهامداران را به عنوان خصوصی یا غیرانتفاعی برای توسعه مسکن پایدار طبقه بندی کرد ( یانگ، 2012 ). سازمانهای دولتی، توسعهدهندگان و دانشگاهیان نیز به عنوان سه سهامدار اصلی در مورد مسکن مقرون به صرفه شناخته شدند ( چان و آدابر، 2019 ).
همه ذینفعان باید فراسوی مرزها کار کنند تا تعامل را برای به دست آوردن منابع و به حداکثر رساندن نتایج مسکن مقرون به صرفه هماهنگ و بهینه کنند ( لیزارالد، 2011 ؛ سالیوان و اسکلچر، 2002 ). همچنین ممکن است به نهادهای بخش دولتی و خصوصی نیاز داشته باشد که منابع مالی را برای توسعه مسکن مقرون به صرفه در دسترس قرار دهند تا بر فرآیندهای توسعه مشارکتی تأکید کنند ( Read et al., 2022 ). دلیل آن این است که استدلالهای مختلف نشان میدهند که علت اصلی مشکلات مسکن، فرآیند برنامهریزی مسکن ضعیف و ناکارآمد است که توسط ذینفعان اتخاذ شده است ( راملی و همکاران، 2009 ؛ محد، 2011 ). عدم مشارکت موثر سهامداران در طول چرخه عمر پروژه، به ویژه در مراحل اولیه برنامه ریزی و اجرا، اغلب بر عملکرد مورد انتظار پروژه تأثیر منفی می گذارد ( یاکوب و همکاران، 2015 ). این مقاله تلاش میکند تا با برجسته کردن الگوهای مشارکت ذینفعان برای کسب منابع در برنامهریزی و توسعه مسکن برای گروههای کمدرآمد، به هدف تحقیق دست یابد، و برنامههای کلیدی را در تدوین سیاست ملی پاکستان منعکس کند.
مسائل مربوط به توسعه مسکن از خرید زمین، بودجه، طراحی، مقررات و ساخت و ساز از طریق دیدگاه ها و تجربیات سهامداران کلیدی در بخش توسعه شهری پاکستان بررسی می شود. این مقاله در پنج بخش تنظیم شده است. بخش اول دیدگاه های نظری در مورد منابع و ذینفعان بخش مسکن را مرور می کند. ثانیاً، یک مرور کلی از زمینه پاکستان در رابطه با ذینفعان و صلاحیت کاری آنها از منابع مربوطه ارائه شده است. ثالثاً روش شناسی اتخاذ شده برای این تحقیق به همراه پرسش های تحقیق، نمونه گیری و فرآیند تحلیل داده ها تشریح شده است. در بخش چهارم، نتایج مصاحبه های نیمه ساختاریافته در دسته های منابع مربوطه توضیح داده شده است. بخش آخر مقاله یک تفسیر تحلیلی از مشارکت ذینفعان از نظر منابع ارائه میکند، مدل SMCS را ارائه میکند و پس از آن نتایج کلیدی را ارائه میکند.