48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله به بررسی اثر مشوق های مالیاتی در قالب استهلاک پاداش بر کیفیت سرمایه گذاری می پردازد. با استفاده از انقضای مشوق های مالیاتی از طریق استهلاک پاداش در آلمان شرقی و هیئت نمایندگی مؤسسات آلمان غربی، نشان می دهیم که استهلاک پاداش به طور قابل توجهی کیفیت سرمایه گذاری را کاهش می دهد. متوسط کیفیت سرمایهگذاریها، که با پاسخدهی درآمدهای آتی و سایر شاخصهای جریان نقدی به سرمایهگذاری جاری اندازهگیری میشود، در کوتاهمدت 15.2 تا 23.8 درصد و در بلندمدت 31.8 تا 41.4 درصد کاهش مییابد. تحقیقات ما نشان میدهد که این اثر نامطلوب یارانههای مالیاتی برای حوزههای قضایی با نرخهای مالیاتی بالاتر، در زمانهای بیکاری بالا و برای مؤسسات بزرگ یا کم بهرهوری بیشتر است. به طور کلی، همانطور که در ادبیات قبلی نشان داده شده است، در حالی که مقدار سرمایه گذاری افزایش می یابد، مشوق های مالیاتی مانند استهلاک پاداش به طور قابل ملاحظه ای کیفیت سرمایه گذاری ها را کاهش می دهد.
رکود اقتصادی ناشی از بحران کووید-19 و بحران اخیر انرژی بر نیاز به سیاستهای مالی ضد چرخهای برای ارتقای سرمایهگذاری شرکتها و رشد اقتصادی تأکید کرد. یک ابزار رایج سیاست مالیاتی، استهلاک پاداش است. به عنوان مثال می توان به اصلاحات مالیاتی ایالات متحده در سال 2017، کاهش ارزش پاداش هلندی از 2009 تا 2011، و کاهش ارزش پاداش ایالات متحده از سال 2008 تا 2010 اشاره کرد. تحقیقات قبلی نشان می دهد که مشوق های مالیاتی سرمایه گذاری در قالب استهلاک پاداش تأثیر بزرگ و قابل توجهی بر سطح پاداش دارد. سرمایه گذاری سرمایه از نقش آنها به عنوان یک ابزار سیاست مالی ضد چرخه حمایت می کند (به عنوان مثال، هاوس و شاپیرو، 2008؛ زویک و ماهون، 2017؛ آیشفلدر و اشنایدر، 2018). در حالی که چنین یافتههایی از اثربخشی برنامهها در افزایش کمیت سرمایهگذاری حمایت میکنند، ادبیات در مورد تأثیر مشوقهای مالیاتی بر کیفیت سرمایهگذاریها تقریباً ساکت است. با پیروی از هال و جورجنسون (1967)، کیفیت سرمایه گذاری را به عنوان توانایی سرمایه گذاری برای ایجاد جریان های نقدی آتی تفسیر می کنیم.
در این مقاله، ادبیات قبلی را تکمیل میکنیم و تأثیر مشوقهای مالیاتی مانند استهلاک پاداش را بر کیفیت سرمایهگذاری بررسی میکنیم. تئوری نئوکلاسیک پیشنهاد میکند که شرکتها تا زمانی سرمایهگذاری میکنند که بازده نهایی حاصل از سرمایهگذاری برابر با هزینه نهایی سرمایه باشد (به عنوان مثال، اورباخ، 1983). از آنجایی که مشوق های مالیاتی سرمایه گذاری هزینه نهایی سرمایه را کاهش می دهد، شرکت ها سرمایه گذاری ها را افزایش می دهند. یک مفهوم شهودی این ملاحظات این است که شرکت ها در پروژه هایی با کیفیت متوسط پایین تر سرمایه گذاری خواهند کرد. از آنجایی که شرکت ها در پروژه هایی با بازده قبل از مالیات پایین تر سرمایه گذاری خواهند کرد، انتظار داریم کیفیت سرمایه گذاری کاهش یابد. برخلاف این توضیح شهودی، مشوقهای مالیاتی همچنین میتوانند کیفیت سرمایهگذاری را افزایش دهند، اگر به شرکتها کمک کنند بر مشکلات سرمایهگذاری ناکافی که برای مثال ناشی از یک سیستم مالیاتی ناکارآمد، محدودیتهای سرمایه یا ناکارآمدی بازار سرمایه است، غلبه کنند.
با کمال تعجب، تحلیل تجربی کمی از چگونگی تأثیر مالیات بر کیفیت سرمایهگذاریها وجود دارد که در توانایی سرمایهگذاریها برای تولید خروجی آینده مستند شده است. در عوض، ادبیات قبلی تأثیر مالیات بر بهرهوری کل عوامل را تحلیل میکند. در حالی که بهره وری کل عوامل، بخشی از تولید را اندازه گیری می کند که توسط ورودی های سرمایه و نیروی کار توضیح داده نمی شود (به عنوان مثال، سولو، 1956)، ما بر روی چگونگی ترسیم سرمایه گذاری های فعلی به خروجی آینده تمرکز می کنیم (هال و یورگنسون، 1967). ما استدلال می کنیم که حتی سرمایه گذاری با کیفیت نسبتا پایین ممکن است قادر به افزایش بهره وری کل عوامل در آینده باشد. برای مثال، حجم زیادی از سرمایهگذاریهای با کیفیت پایین ممکن است همچنان برای ایجاد افزایش اندک در بهرهوری کافی باشد. بنابراین، در حالی که تحقیقات تجربی معمولاً اثرات منفی یا خنثی مالیات را بر بهرهوری کل عوامل نشان میدهند (به عنوان مثال، کریسکوئولو و همکاران، 2012؛ سرکوا و پلگرینی، 2014؛ حسین، 2015؛ جمل و همکاران، 2018؛ لیو و مائو، 2019. ژاکوب، 2021)، این امکان استنباط در مورد اینکه چگونه مالیات بر کیفیت حاشیه ای و متوسط سرمایه گذاری ها تأثیر می گذارد را نمی دهد.
ما ادبیات قبلی را با شناسایی و تعیین کمیت اثر استهلاک پاداش بر کیفیت سرمایهگذاری تکمیل میکنیم. ما از انقضای یک برنامه کاهش ارزش پاداش در آلمان، قانون منطقه توسعه (Fördergebietsgesetz، با علامت DAL) در پایان سال 1998 استفاده می کنیم. این قانون برای ترویج سرمایه گذاری در آلمان شرقی سابق طراحی شده است. DAL شامل استهلاک پاداش تا 50٪ بود و برای موسسات در آلمان شرقی، صرف نظر از محل دفتر مرکزی آنها در آلمان، در دسترس بود. انقضای DAL نرخ موثر مالیات بر سرمایه گذاری ها را افزایش داد. این برنامه استهلاک پاداش تا حد زیادی بر کمیت سرمایه گذاری تأثیر گذاشت (ایشفلدر و اشنایدر، 2018)، با مقادیر اقتصادی قابل مقایسه با سایر تنظیمات (به عنوان مثال، هاوس و شاپیرو، 2008؛ زویک و ماهون، 2017). ما این یافتهها را با بررسی نقش استهلاک پاداش در کیفیت سرمایهگذاری به عنوان یک جنبه منفی بالقوه مشوقهای مالیاتی تکمیل میکنیم.
با استفاده از دادههای تأسیسات از پانل آلمانی Amtliche Firmendaten در آلمان (AFiD)، مؤسساتی را شناسایی میکنیم که با استهلاک پاداش DAL یارانه دریافت میکنند و آنهایی که مشمول DAL نیستند. ما از انقضای DAL در رویکرد تفاوت در تفاوتها (DiD) استفاده میکنیم که کیفیت سرمایهگذاری در مؤسسات در شرق آلمان را با کسانی که در بخش غربی آلمان در حوالی انقضای DAL مقایسه میکند، مقایسه میکند. در اولین سال نمونه ما، 1995، بیشتر موسسات تولیدی در بخش شرقی متعلق به شرکت های آلمان غربی بودند و بنابراین به فناوری های مشابه یا حداقل مشابه با همتایان غربی خود دسترسی داشتند. بنابراین ما می توانیم از مؤسسات آلمان غربی به عنوان گروه کنترل خود برای مؤسسات آلمان شرقی تحت درمان استفاده کنیم. ما پیشبینی میکنیم که درآمدها و سایر شاخصهای جریانهای نقدی مؤسسات در شرق نسبت به کشورهای غربی حساسیت کمتری نسبت به سرمایهگذاریهای یارانهای قبل از سال 1999 نشان میدهند.
برای آزمایش این پیشبینی، از دادههای غنی در سطح تأسیسات اداری برای یک سرشماری کامل از 62021 مؤسسه شرکت تولیدی آلمان بین سالهای 1995 و 2008 با حداقل 20 کارمند استفاده میکنیم. مزیت کلیدی دادههای پانل تأسیسات این است که اطلاعات دقیق در سطح تأسیسات را برای همه مؤسسات آلمانی با حداقل 20 کارمند در بخش تولید ارائه میدهند. نکته مهم این است که داده ها اطلاعات مربوط به مکان را پوشش می دهند، بنابراین واجد شرایط بودن برای استهلاک پاداش هستند. ما از اطلاعات مربوط به فروش به عنوان نماینده جریان های نقدی آتی برای ارزیابی کیفیت سرمایه گذاری استفاده می کنیم. ما نتایج مشابهی را هنگام استفاده از تفاوت بین درآمدها و دستمزدها، درآمدهای مقیاسبندی شده بر اساس موجودی سرمایه، یا بهرهوری کل عوامل بهعنوان شاخصی برای بازدههای آتی یا زمانی که رویکرد DiD خود را بر روی نمونهای همسان اجرا میکنیم که تفاوتها را در سراسر آلمان غربی و شرقی نشان میدهد، مییابیم.
نتایج اصلی ما نشان میدهد که در حالی که سرمایهگذاریهای جاری درآمدهای آتی را افزایش میدهند، این رابطه برای سرمایهگذاری مؤسسات تحت درمان قبل از سال 1999 به طور قابلتوجهی ضعیفتر است. این با کیفیت پایین سرمایهگذاریهای یارانهای مطابقت دارد. در مقایسه با رابطه بین سرمایه گذاری در دوره t و درآمد در دوره t + 1 ( t + 4) برای سرمایه گذاری های درمان نشده، سرمایه گذاری های یارانه ای در شرق 15.2-23.8٪ (31.8-41.4٪) حساسیت کمتری از درآمد آتی به سرمایه گذاری ها نشان می دهد. این مطابق با استهلاک پاداش است که به طور قابل توجهی کیفیت سرمایه گذاری را کاهش می دهد. با این حال، از آنجایی که ما همچنین شواهد قوی برای میانگین کیفیت بالاتر سرمایهگذاری در شرق در کل دوره نمونه پیدا کردیم، یافتههای ما به این معنا نیست که برنامه DAL ناکارآمد بوده است. نتایج ما در عوض نشان میدهد که برنامه DAL ممکن است سرمایهگذاری ناکافی بالقوه در مؤسسات شرقی را جبران کند، که به نوبه خود سطح متوسط کیفیت سرمایهگذاری در شرق را نسبت به بخش غربی آلمان کاهش داد.
یک نگرانی آشکار در مورد استراتژی شناسایی ما این است که این اثر ناشی از در دسترس بودن استهلاک پاداش نیست، بلکه ناشی از تفاوت در شرایط اقتصادی محلی یا در دسترس بودن فناوری بین گروه درمان (موسسات شرقی) و گروه کنترل (موسسات غربی) است. در آزمایشهای پایه خود، ما این نگرانی را با گنجاندن 1) اثرات ثابت سال منطقه که شرایط اقتصادی محلی را ثبت میکند، توضیح میدهیم. 2) اثرات ثابت سال صنعت که شوک ها و روندهای عمومی و خاص صنعت را به تصویر می کشد. 3) ایجاد اثرات ثابت برای گرفتن تمام تفاوتهای ثابت زمان بین مؤسسات در شرق و غرب آلمان. و 4) برهمکنش متغیرهای ساختگی برای پنجک از ویژگی های تاسیس (ذخایر سرمایه، دستمزد، درآمد هر سهام سرمایه) در زمان t با ساختگی های سال. علاوه بر این، یک فرآیند تطبیق فناوری در مؤسسات شرقی میتواند در برابر نتایج ما تعصب داشته باشد، زیرا شرکتهای شرقی فضای بیشتری برای بهبود دارند.
با این وجود، هنوز ممکن است این نگرانی وجود داشته باشد که نتایج ما تحت تأثیر فرآیندهای دگرگونی اقتصادی در آلمان شرقی باشد. ما چنین تأثیراتی را با استفاده از یک اصطلاح تعاملی برای سرمایه گذاری در مؤسسات شرقی کنترل می کنیم. 2 علاوه بر این، ما آزمایشهای اضافی را برای تفکیک اثر استهلاک پاداش از توضیحات جایگزین انجام میدهیم. ابتدا، ما تجزیه و تحلیل می کنیم که آیا تأثیر بر کیفیت سرمایه گذاری در نمونه های فرعی با مشوق مالیاتی DAL بالاتر قوی تر است یا خیر. به طور خاص، ما آزمایش می کنیم که آیا اثر استهلاک پاداش بر کیفیت سرمایه گذاری با نرخ مالیات شرکت متفاوت است یا خیر. در تئوری، مشوق های مالیاتی استهلاک با نرخ مالیات افزایش می یابد. با بررسی تفاوتهای نرخ مالیات محلی در آلمان، نشان میدهیم که اثر منفی کاهش ارزش پاداش بر کیفیت سرمایهگذاری با نرخ مالیات افزایش مییابد. این یافته از دیدگاه ما حمایت می کند که مشوق های مالیاتی نتایج ما را هدایت می کند.
دوم، ما این نگرانی را مطرح میکنیم که فناوریهای تولید میتوانند از نظر ساختاری برای مؤسسات در دو بخش آلمان متفاوت باشند. بنابراین ما بر شرکت هایی با دفتر مرکزی در آلمان غربی و موسسات در هر دو بخش آلمان تمرکز می کنیم. این تضمین می کند که مؤسسات در هر دو منطقه به فناوری یکسان دسترسی دارند، در حالی که فقط مؤسسات در شرق از استهلاک پاداش بهره مند می شوند. با اضافه کردن بیشتر اثرات ثابت برای هر ترکیب شرکت-سال، ما همچنین تمام تغییرات در فرصتهای سرمایهگذاری و بهرهوری بین شرکتها را کنترل میکنیم. بنابراین، ما به طور موثر تجزیه و تحلیل درون شرکتی را در سراسر موسسات اجرا می کنیم. ما همچنان به یافتن شواهد قوی مبنی بر اینکه استهلاک پاداش DAL کیفیت سرمایه گذاری را در این تحلیل درون شرکتی کاهش می دهد، ادامه می دهیم. علاوه بر این، شواهدی پیدا میکنیم که اثر منفی کاهش ارزش پاداش در شرایط اقتصادی ضعیفتر (اندازهگیری شده با نرخهای بیکاری بالا) بارزتر است. این نتیجه را میتوان با این واقعیت توضیح داد که در طول مراحل بیکاری بالا، شرکتها میتوانند به راحتی سرمایهگذاریها را استخدام کرده و گسترش دهند و به طور بالقوه نسبت به مشوقهای مالیاتی مانند استهلاک پاداش واکنش نشان دهند.
برای تأیید بیشتر این یافته ها، ما تجزیه و تحلیل می کنیم که چگونه تفاوت در بهره وری و اندازه تأثیر DAL بر کیفیت سرمایه گذاری را تغییر می دهد. در مورد بهرهوری، ما استدلال میکنیم و متوجه میشویم که مؤسسات با بهرهوری پایین زمانی که از استهلاک پاداش سود میبرند، کاهش بیشتری در کیفیت سرمایهگذاری تجربه میکنند. این نشان می دهد که اعطای یارانه های مالیاتی به شرکت های با بهره وری پایین ممکن است منجر به حمایت ناکارآمد از آنها از طریق مشوق های مالیاتی شود (به عنوان مثال، Bethmann و همکاران، 2018 و مورد بازگرداندن زیان). در نهایت، بررسی میکنیم که چگونه اندازه مؤسسه تأثیر را بر کیفیت سرمایهگذاری تعدیل میکند. مطابق با شرکتهای کوچکتر که واکنشهای سرمایهگذاری ضعیفتری نشان میدهند (Eichfelder و Schneider، 2018) و نرخ استهلاک کمتری برای دریافت پاداش (Knittel، 2007؛ Kitchen and Knittel، 2011)، ما متوجه میشویم که سرمایهگذاریهای با انگیزه DAL به ویژه کیفیت سرمایهگذاری مؤسسات بزرگتر را کاهش میدهد. . بنابراین به نظر میرسد که هزینههای برنامهریزی مالیاتی ثابت، تنظیم برنامههای سرمایهگذاری خود را با مشوقهای مالیاتی سرمایهگذاری برای مؤسسات کوچک پرهزینهتر میکند. بنابراین مشوق های مالیاتی سرمایه گذاری تأثیر تحریف کننده ضعیف تری بر کیفیت سرمایه گذاری شرکت های کوچک دارد.
مقاله ما از سه طریق به ادبیات کمک می کند. اول، برخلاف شواهد تجربی در مورد اثرات مالیات بر بهره وری کل عوامل (به عنوان مثال، لیو و مائو، 2019؛ جاکوب، 2021)، ما نشان می دهیم که مشوق های مالیاتی توانایی سرمایه گذاری های جاری را برای افزایش درآمدهای آتی و سایر متغیرهای جایگزین برای جریان نقدی کاهش می دهد. (کیفیت سرمایه گذاری). ما به ادبیات مربوط به هزینه کارآمد سیاست مالیاتی و تأثیر آن بر فرآیندهای تولید کمک می کنیم. Acemoglu و همکاران. (2020) استدلال می کنند که کاهش های اخیر در مالیات بر درآمد شرکتی ایالات متحده و هزینه های مربوط به استفاده از سرمایه به نفع فرآیندهای اتوماسیون است و ممکن است بیکاری را افزایش دهد. با این حال، با استفاده از تغییر در سیاست استهلاک پاداش ایالات متحده، کورتیس و همکاران. (2021) نتوانستند پشتیبانی تجربی برای پیش بینی Acemoglu و همکاران پیدا کنند. (2020). یافته های ما به یک هزینه جایگزین ناشی از سیاست مالیاتی اشاره می کند. بنابراین سیاست مالیاتی ممکن است نه تنها بر تخصیص عوامل تولید تأثیر بگذارد بلکه کیفیت پروژه های سرمایه گذاری را نیز کاهش دهد.
دوم، ما با کمی کردن تأثیر بر کیفیت سرمایه گذاری، به ادبیات مالیات و سرمایه گذاری تجاری کمک می کنیم. بیشتر مقالات بر روی تأثیر سطح سرمایه گذاری مالیات شرکت ها تمرکز دارند (کامینز و همکاران، 1996؛ چیرینکو و همکاران، 1999؛ باند و زینگ، 2015؛ ژیرو و راو، 2019)، مالیات بر سهامداران (بکر و همکاران، 2013؛ یاگان). ، 2015؛ Alstadsæter et al., 2017؛ Boissel and Matray, 2022) یا مالیات بر مصرف (Jacob et al., 2019). خط دیگری از تحقیقات تأثیر مالیات بر عرضه اعتبار و سرمایه گذاری شرکت ها را مورد بحث قرار می دهد (به عنوان مثال، بوخ و همکاران، 2016؛ سوبیچ و همکاران، 2021). یک جریان مرتبط از ادبیات مربوط به استهلاک پاداش و سایر مشوقهای مالیاتی بر سرمایهگذاری را مورد بحث قرار میدهد (به عنوان مثال، هاوس و شاپیرو، 2008؛ ویلهاور و ویرزما، 2017؛ زویک و ماهون، 2017؛ اورن، 2018). نتایج ما نشان می دهد که کیفیت سرمایه گذاری یک جنبه مهم اما نادیده گرفته شده از مشوق های مالیاتی سرمایه گذاری است. یک مفهوم سیاستی این است که ارزیابی اثربخشی سیاست مالیاتی باید تأثیر آن بر کمیت و کیفیت سرمایه گذاری ها را در بر گیرد.
سوم، با بررسی ناهمگونی در اثر بر کیفیت سرمایهگذاری، ما به ادبیات نسبتاً کمی در مورد چگونگی ارتباط ویژگیهای شرکت با تأثیر مشوقهای مالیاتی بر فعالیت سرمایهگذاری کمک میکنیم (ادگرتون، 2010؛ زویک و ماهون، 2017). ما دریافتیم که استهلاک پاداش به شدت بر کیفیت سرمایه گذاری در طول رکود برای شرکت های بزرگتر و کم بهره وری تأثیر می گذارد. از آنجایی که سیاست تمایل به حمایت از بخشهای اقتصادی در دوران رکود اقتصادی دارد که بهرهوری پایین است، در نظر گرفتن اثرات مالیات بر کیفیت سرمایهگذاری برای اقتصاد به عنوان یک کل در ارزیابی سیاست مالیاتی حیاتی به نظر میرسد. علاوه بر این، اگر مشوقهای مالیاتی تأثیر قویتری بر شرکتهای بزرگتر داشته باشند، میتوانند رقابت بین شرکتهایی با اندازهها و ساختارهای مختلف را مختل کنند (همچنین نگاه کنید به Gemmell et al., 2018). بنابراین، نتایج ما میتواند به بحث در مورد طراحی سیاست مالیاتی و بهویژه برنامههای مشوق مالیاتی هدفمند در طول رکود اقتصادی کمک کند.
ما پیشبینی اصلی خود را بر اساس چارچوب نظری هال و جورجنسون (1967) از سیاست مالیاتی و سرمایهگذاری تجاری توسعه میدهیم. طبق تئوری سرمایه گذاری نئوکلاسیک آنها، مالیات ها و مشوق های مالیاتی بر هزینه سرمایه که با هزینه استفاده کننده سرمایه بیان می شود، تأثیر می گذارد. با انتزاع از هزینه های تعدیل سرمایه گذاری، هزینه مصرف کننده سرمایه در دوره t را می توان با آن توصیف کردسیتی=�تی⋅تیتی⋅�تی+�تی–�Δ�تی/�تیبا سطح قیمت φt ، هزینه پس از مالیات وجوه (بدهی و حقوق صاحبان سهام) ρ t ، و نرخ اقتصادی
به طور کلی، سیستم مالیاتی آلمان مشابه سیستم های مالیاتی شرکت های دیگر کشورهای دیگر است. سود شرکتی مشمول مالیات بر درآمد شرکتی، مالیات مشاغل محلی و مالیات بر سود سهام پس از پرداخت می شود. 3
ما از انقضای DAL در سال 1999 به عنوان تغییری در هزینه سرمایه استفاده می کنیم. این یک طرح DiD را برای ما فراهم می کند که در آن از انقضای استهلاک پاداش برای شناسایی استفاده می کنیم. اول، ما کیفیت سرمایهگذاریهای درمانشده در مؤسسات شرقی را با سرمایهگذاریهای درماننشده در مؤسسات غربی در دوره تأمین مالی DAL از 1995 تا 1998 مقایسه میکنیم .
ما نتایج تخمین مدل پایه را در جدول 3 ارائه می کنیم. ما از حداکثر چهار لید در ستون 4 استفاده می کنیم که نمونه را به 296,443 مشاهده کاهش می دهد (با کنترل های 291,494 مشاهده). پانل A شامل متغیرهای اصلی مورد علاقه، اثرات ثابت تاسیس و اثرات ثابت سال است اما شامل متغیرهای کنترل نمی شود. ما پنجکهایی از کنترلهای استقرار قبل از اصلاحات را اضافه میکنیم که با شاخصهای سال، اثرات ثابت سال منطقه، و اثرات ثابت سال صنعت در پانل B تعامل دارند.
این مقاله به بررسی اثر استهلاک پاداش بر کیفیت سرمایه گذاری می پردازد. با استفاده از انقضای مشوقهای مالیاتی از طریق استهلاک پاداش در بخش شرقی آلمان و سرشماری کامل موسسات آلمان شرقی و غربی با بیش از 20 کارمند، نشان میدهیم که سرمایهگذاریهای واجد شرایط برای یارانههای مالیاتی منجر به درآمدهای آتی کمتری نسبت به سرمایهگذاریهای غیر مشمول شده است. استهلاک پاداش این اثر نامطلوب یارانه های مالیاتی برای حوزه های قضایی با مالیات بالاتر قوی تر است