48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
مشارکت مستقیم مدیران اجرایی در فعالیتهای ثبت اختراع (مشارکت اجرایی) میتواند به دلیل مهارتهای مدیریتی گسترده مدیران اجرایی و تجربه صنعتی مفید باشد ، اما همچنین میتواند منجر به رانتجویی مدیریتی شود که میتواند انتخابهای نوآورانه مخترعان را مخدوش کند. با تجزیه و تحلیل مجموعه دادههای ثبت اختراع بزرگ و اطلاعات شخصی عمومی در مورد مدیران اجرایی در شرکتهای فهرستشده چینی از سال 2000 تا 2017، متوجه میشویم که مشارکت اجرایی خروجی ثبت اختراع استثماری را افزایش میدهد اما خروجی پتنت اکتشافی مخترعان مرتبط را افزایش نمیدهد. ما چندین تست استحکام انجام می دهیم و شواهدی از رانت جویی مدیریتی ارائه می دهیم. علاوه بر این، ما نشان میدهیم که ارتقای مخترعان مرتبط، خروجی نوآوری مخترعان غیرمرتبط در یک شرکت را کاهش میدهد و باعث میشود این مخترعان به احتمال بیشتری شغل خود را تغییر دهند. به طور کلی، یافته ها نشان می دهد که مشارکت اجرایی کیفیت نوآوری شرکت را کاهش می دهد و عملکرد شرکت را کاهش می دهد. این یافته ها نشان می دهد که نظارت و ارزیابی خارجی بهبود یافته می تواند اثرات منفی مشارکت اجرایی را کاهش دهد.
بسیاری از مطالعات عوامل مختلف تعیین کننده نوآوری شرکت را بررسی می کنند، 2 نشان می دهد که کیفیت مدیران ارشد، به ویژه مدیران عامل با ویژگی های خاص، بر عملکرد نوآوری شرکت تأثیر می گذارد (چمنور و همکاران، 2019؛ چن و همکاران، 2015؛ چو و همکاران، 2016). ؛ کاستودیو و همکاران، 2019؛ گالاسو و سیمکو، 2011؛ هیرشلیفر و همکاران، 2012؛ اسلام و زین، 2020؛ ساندر و همکاران، 2017). 3 با این حال، مطالعات اخیر نشان می دهد که کارکنان غیر اجرایی نیز برای نوآوری شرکت بسیار مهم هستند (Bhaskarabhatla و همکاران، 2021؛ چانگ و همکاران، 2015؛ چن و همکاران، 2016). در شرکتهای بزرگ، مدیران و مخترعان عموماً افراد متفاوتی هستند، اما تعداد فزایندهای از مدیران در فعالیتهای ثبت اختراع شرکت، بهویژه در شرکتهای با فناوری پیشرفته شرکت میکنند (اسلام و زین، 2020). با این حال، حداقل تحقیقات تأثیر مکانیسم داخلی کلیدی تعامل بین مدیران و مخترعان را بر نوآوری شرکت بررسی کرده است. بنابراین، مطالعه ما با بررسی اینکه آیا و چگونه مشارکت اجرایی در فعالیتهای ثبت اختراع بر نتایج نوآوری مخترعین تأثیر میگذارد، شکاف موجود در ادبیات را پر میکند.
انتظار می رود مشارکت مستقیم مدیران ارشد در فعالیت های ثبت اختراع (مشارکت اجرایی) مهارت های مدیریتی گسترده و تجربه صنعت را به پروژه ها معرفی کند و خروجی مخترع را تشویق کند (Custoodio et al., 2019). با این حال، اگر نظارت ناکافی وجود داشته باشد، مشارکت اجرایی نیز می تواند منجر به رانت جویی مدیریتی شود (پرندرگاست و تاپل، 1996؛ تیرول، 1992). همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است، ما دو فرضیه متضاد توسعه یافته در ادبیات را برای بررسی اثر مشارکت اجرایی بر خروجی نوآوری مخترعان پیشنهاد می کنیم.
فرضیه اول ما این است که مدیران اجرایی به دلیل دیدگاههای مبتنی بر دانش متفاوت مدیران بر بازده مخترعان (که توسط فعالیتهای ثبت اختراع مشخص میشود) اثر مثبت دارند. این فرضیه پیشبینی میکند که تخصیص کارآمد منابع، استراتژیهای نوآوری دوراندیشانه، و مهارتهای نظارت و ارزیابی برتر، خروجی نوآوری (به ویژه از نظر کیفیت) مخترعین مرتبط و غیر مرتبط را افزایش میدهد. فرضیه دوم ما این است که مشارکت اجرایی برای فعالیت های ثبت اختراع مضر است، زیرا مدیران اجرایی به شیوه ای نزدیک بینی یا رانت جویانه رفتار می کنند که انگیزه ها و استراتژی های مخترعان را مخدوش می کند. به عنوان مثال، مدیران ممکن است با ارتقای مخترعین ترجیحی (محبوبیت) و تقویت موقعیت خود در یک شرکت به دنبال منافع خصوصی باشند (پرندرگاست و تاپل، 1996). ارتقای مخترعان اساساً بر اساس خروجی ثبت اختراع است، اما مدیران اجرایی برای تعیین ارزش پتنت اختیارات اختیاری دارند. این فرضیه فرض میکند که مدیران اجرایی هنگام ارزیابی عملکرد مخترعان مرتبط، نرمافزار هستند، به دلیل علاقهمندی به پتنتهای استثمارگرانه نسبت به پتنتهای اکتشافی بیش از حد ارزش میدهند، و اگر نزدیکبین باشند یا با فرآیند نوآوری ناآشنا باشند، تحمل شکست کمتری دارند. در نتیجه، برای ارتقاء، مخترعان مرتبط تلاش بیشتری نسبت به نوآوری اکتشافی به سمت نوآوری استثماری انجام می دهند، زیرا اولی به همان سطح تلاش دومی نیاز دارد اما خروجی های بیشتری تولید می کند و ریسک کمتری را به همراه دارد. علاوه بر این، خروجی نوآوری مخترعان غیرمرتبط به دلیل ارزیابی های تحریف شده مدیران رانت و تخصیص مجدد منابع کاهش می یابد. در نتیجه، کیفیت نوآوری شرکت کاهش می یابد.
ما دادههای ثبت اختراع را به دادههای اجرایی شرکتهای فهرستشده چینی از سال 2000 تا 2017 مرتبط میکنیم، و یک نمونه بزرگ در سطح مخترع ایجاد میکنیم تا بررسی کنیم که آیا مشارکت اجرایی بر نتایج نوآوری مخترعان تأثیر میگذارد یا خیر. اگر مدیران اجرایی در یک درخواست ثبت اختراع به عنوان نویسندگان همکار درج شده باشند، درگیر نوآوری هستند. سایر مخترعان غیر اجرایی در همان درخواست ثبت اختراع به عنوان مخترعین مرتبط شناسایی می شوند و مشارکت اجرایی در نظر گرفته می شود که از همان سال شروع شود.
ما از داده های ثبت اختراع چینی به سه دلیل استفاده می کنیم. اولاً، اگرچه چین یک کشور در حال توسعه است، اما سرمایه گذاری های قابل توجهی در تحقیق و توسعه (R&D) انجام داده است و در چند دهه گذشته درخواست های ثبت اختراع زیادی را ایجاد کرده است. 5 دوم، برخلاف اسلام و زین (2020)، که پیشینه مخترع مدیران عامل در شرکتهای فناوری پیشرفته ایالات متحده را مورد بررسی قرار میدهند، ما همه مدیران شرکتهای دولتی چین را در همه صنایع بررسی میکنیم، زیرا مشارکت اجرایی در فعالیتهای ثبت اختراع در چین بسیار رایج است. شرکت های فهرست شده و محدود به شرکت های فناوری نیست. 6 علاوه بر این، Custodio و همکاران. (2019) دریافتند که مدیران عامل با مهارت های مدیریت عمومی، نوآوری شرکت را ترویج می کنند. مطالعه ما پیامدهایی را با نمونهای بسیار بزرگتر و نمایندهتر برمیانگیزد و یک مکانیسم داخلی کلی را بررسی میکند. سوم، مانند سایر اقتصادهای نوظهور، سیستم حاکمیت شرکتی مدرن یک پیشرفت جدید است و در شرکت های بورسی چین کاملاً ضعیف است (جیانگ و کیم، 2015). در این شرایط، مدیران می توانند با مشارکت در فعالیت های ثبت اختراع در میان نظارت ناکافی، منافع شخصی را استخراج کنند. بنابراین، نتایج ما و پیامدهای آنها با نتایج مطالعات بر روی شرکتهای کشورهای توسعهیافته، با قابلیت کاربرد بالقوه برای سایر کشورهای در حال توسعه، متفاوت است. 7
با استفاده از دادههای سطح مخترع و رویکرد تفاوتهای مبهم (DID)، نشان میدهیم که مخترعان متصل به طور قابلتوجهی خروجی ثبت اختراع غیراختراعی (استثماری) را پس از ثبت درخواست ثبت اختراع با مدیران افزایش میدهند، در حالی که خروجی پتنت اختراع (اکتشافی) این کار را نمیکند. تغییر (یک اثر کمیت رو به جلو ). 8 اثر کمیت حتی پس از حذف همه پتنت های مشترک با مدیران باقی می ماند. یک توضیح جایگزین برای یافته های فعلی این است که مدیران اجرایی که خود مخترعان خوبی نیستند، از طریق همکاری با مخترعان شرکت ها در زمینه خود آشنا می شوند و بنابراین منابع بیشتری را برای نوآوری به آنها اختصاص می دهند. برای رد این توضیح عدم تقارن اطلاعاتی، ما از یک نمونه فرعی با نگه داشتن مخترعین مرتبط با مدیرانی که فقط در ثبت اختراعات نوآوری مشارکت داشتند، استفاده می کنیم. نتایج قوی باقی میمانند و نشان میدهند که حتی با وجود مشارکت مدیران اجرایی فقط در ثبت اختراعات اختراع (که بهتر از ثبت اختراعات غیراختراعی شناخته میشوند)، مخترعان مرتبط همچنان انتخابهای نوآوری را با افزایش تنها خروجی ثبت اختراع غیراختراعی در دوره بعدی تغییر میدهند. این نتایج نشاندهنده تغییر کلی در انتخاب نوآوری توسط مخترعان مرتبط به دنبال مشارکت اجرایی است.
یکی از نگرانیهای استفاده از سال ثبت اختراع برای شناسایی مشارکت اجرایی این است که تشخیص دقیق سالی که همکاری بین یک مجری و یک مخترع آغاز شد دشوار است. تجزیه و تحلیل پویا ما این نگرانی را با نشان دادن اینکه فرض روند موازی قبل از سال ثبت اختراع برقرار است، کاهش می دهد و دخالت اجرایی تنها پس از سال درخواست وارد عمل می شود. علاوه بر این، ثبت اختراعات اختراع معمولاً نسبت به ثبت اختراعات غیراختراعی مدت بیشتری طول می کشد. با این حال، تجزیه و تحلیل دینامیکی ما نشان می دهد که اثر کمیت برای چندین سال باقی می ماند، در حالی که خروجی ثبت اختراع تنها پنج سال بعد کمی افزایش می یابد. این نشان میدهد که مخترعان مرتبط به همکاری با مدیران تنها با افزایش تلاشها برای ثبت اختراعات غیراختراعی، حتی در یک پنجره طولانی مدت، پاسخ میدهند.
شناسایی اثر علّی درگیری اجرایی چالش اصلی برای تحلیل تجربی ما است. اولاً، مدیران ممکن است با شرکت در پروژههای ثبت اختراع در مراحل بعدی، سواری رایگان دریافت کنند، اما در واقعیت مشارکتی نداشته باشند. اگر چنین باشد، همبستگی بین مشارکت اجرایی و خروجی مخترعان جعلی خواهد بود. برای بررسی این ملاحظات، ما از خروج ناگهانی مدیران به دلایل بهداشتی به عنوان یک منبع برون زا از تنوع در ارتباطات مخترعان استفاده می کنیم. با استفاده از یک نمونه فرعی از تنها مخترعان مرتبط، متوجه میشویم که مخترعانی که خروج برونزای مدیران را تجربه میکنند، نسبت به مخترعانی که ارتباطات خود را از دست نمیدهند، بهطور قابلتوجهی پتنتهای غیراختراعی کمتری در سال بعد تولید میکنند. با این حال، خروج ناگهانی مدیران ممکن است منجر به کاهش کلی در بازده همه مخترعان در یک شرکت شود. بنابراین، ما نمونه کامل مخترع را با استفاده از تجزیه و تحلیل DID بررسی میکنیم و متوجه میشویم که پس از خروج ناگهانی مدیران، مخترعان متصل نسبت به مخترعان غیرمرتبط کاهش بیشتری در ثبت اختراعات غیراختراعی نشان میدهند. این نشان می دهد که تأثیر یکجانبه مشارکت اجرایی بر خروجی ثبت اختراع مخترعان وجود دارد. 10
دوم، مطالعه ما ممکن است در معرض نگرانی های متغیر حذف شده باشد. به عنوان مثال، پیوندهای اجتماعی مشاهده نشده یا فرهنگ های خاص شرکتی می تواند نتایج را به همراه داشته باشد. در رابطه با روابط اجتماعی، مدیران ممکن است مخترعین کم توانایی با انگیزه های قوی تر را برای رشوه دادن و ارائه خدمات به مدیران انتخاب کنند. بر این اساس، تلاشهای نوآوری چنین مخترعانی به دلیل تواناییهای محدود، بیشتر به اختراعات غیراختراعی اختصاص دارد. ما تجزیه و تحلیل های متعددی را برای کاهش این نگرانی انجام می دهیم. ما با ایجاد یک متغیر مرکزیت شبکه در سطح مخترع به عنوان نماینده ای برای پیوندهای اجتماعی در یک شرکت و توانایی های مخترعان، با تجزیه و تحلیل تطبیقی شروع می کنیم. ما متغیر شبکه را با میانگین سالانه تعداد استنادات هر پتنت وزن می کنیم تا اهمیت هر پروژه ثبت اختراع را اندازه گیری کنیم. سپس با استفاده از این متغیر شبکه و سایر ویژگیهای مخترع، مخترعین متصل و غیرمرتبط را در همان شرکت مطابقت میدهیم. نتایج رگرسیون با استفاده از هر دو نمونه همسان قوی و سازگار با نتایج پایه است. ما در مرحله بعد از تحصیلات و تجربه کاری همپوشانی به عنوان نماینده پیوندهای اجتماعی استفاده می کنیم و به Ge و همکارانش ارجاع می دهیم. (2016). ما رزومه مخترعان را از چهار سایت شبکه حرفه ای محبوب دریافت می کنیم و اطلاعات مخترعان را با رزومه های مدیران ارشد که از رزومه آنها تعیین شده است مطابقت می دهیم. با توجه به فرهنگ شرکتی، ما همچنین شاخص بازاریابی محلی، ساختار مالکیت شرکت و ویژگی های شخصی مدیران عامل را کنترل می کنیم. نتایج پس از کنترل پیوندهای اجتماعی و پروکسی های فرهنگ شرکتی قوی باقی می مانند. علاوه بر این، ما چندین تست استحکام را با تخصیص تصادفی وضعیت اتصال در بین مخترعان به عنوان آزمایشهای پلاسبو، افزودن اثرات ثابت بیشتر، استفاده از مشارکت اجرایی جایگزین و معیارهای خروجی نوآوری، و استفاده از نمونههای فرعی جایگزین انجام میدهیم. همه نتایج قوی باقی می مانند. با این حال، اگرچه ما تجزیه و تحلیلهای نمونه همسان را انجام میدهیم و دستهای از متغیرهای کنترلی را که در بالا مورد بحث قرار گرفت، اضافه میکنیم تا نگرانیهای مربوط به متغیر حذفشده را کاهش دهیم، نتایج ما باید با احتیاط در نظر گرفته شود، زیرا این آزمایشها نمیتوانند همه عوامل درونزای احتمالی را رد کنند.
سپس چندین مکانیسم تأثیرگذار مشارکت اجرایی بر استراتژیهای نوآوری مخترعان را بررسی میکنیم. اگر مدیران اجرایی خود را در برنامه های ثبت اختراع با هدف رانت جویی درگیر کنند، افزایش تولید پتنت غیراختراعی تنها زمانی باید برای ارتقای مخترعان مفید باشد که آنها با مدیران اجرایی ارتباط داشته باشند. ما شواهد ثابتی در تأیید این حدس پیدا می کنیم. در مرحله بعد چندین اثر ناهمگن را بررسی میکنیم، و تجزیه و تحلیلهای زیر نمونه در سطح مخترع را انجام میدهیم تا به طور تجربی انگیزههای رانتجویی مشارکت اجرایی را تأیید کنیم. اولاً، انگیزههای رانتجویانه مدیران باید قویتر باشد، زمانی که غرامت با عملکرد شرکت ارتباط کمتری دارد. ما متوجه شدیم که اثر کمیت به طور مداوم در شرکتهای دولتی (SOE) بیشتر از شرکتهای غیر دولتی آشکار است، زیرا شرکتهای دولتی باید به مسئولیتهای اجتماعی بر بهبود عملکرد مالی اولویت دهند. 11 همچنین دریافتیم که در مقایسه با مدیرانی که سهام بیشتری در یک شرکت دارند، زمانی که مدیران اجرایی سهام کمتری در یک شرکت دارند، اثرات قویتری وجود دارد که نشاندهنده عدم انطباق منافع بین مدیران و سهامداران است. دوم، مدیرانی که تازه استخدام شدهاند، عموماً انگیزه قویتری برای افزایش کنترل درون یک شرکت نسبت به سایر مدیران دارند. ما به طور مداوم اثرات قویتری را برای مدیران با دوره تصدی کمتر از سه سال (یک دوره در شرکتهای فهرستشده چینی) نسبت به افرادی با دوره تصدی بیش از سه سال مشاهده میکنیم. سوم، مدیران اجرایی درگیر انگیزه قوی تری برای همکاری با نویسندگان اول در برنامه های ثبت اختراع نسبت به سایر نویسندگان دارند، زیرا نویسندگان اول معمولاً با تجربه تر و تأثیرگذارتر از مخترعان دیگر هستند.
تأثیر مشارکت اجرایی بر بازده مخترعان نیز زمانی میتواند بیشتر باشد که موانع رانتجویی برای مدیران اجرایی کمتر باشد. ما این مفهوم را با بررسی چندین ویژگی صنعتی و قدرت نظارت خارجی بررسی می کنیم. اولاً، حق ثبت اختراع نوآوری برای شرکتهای غیر فناوری اهمیت کمتری نسبت به شرکتهای فناوری دارد. همچنین برای شرکت هایی که در صنایع کمتر رقابتی هستند نسبت به شرکت هایی که در صنایع رقابتی تر هستند اهمیت کمتری دارد. ثانیاً، انتظار میرود این اثرات زمانی که نظارت خارجی ضعیفتر باشد، همانطور که توسط تحلیلگران مالی و پوشش شرکتهای اوراق بهادار اندازهگیری میشود، آشکارتر خواهد بود. در هر دو مورد، نتایج ثابتی پیدا می کنیم. علاوه بر این، ما تعیین میکنیم که تأثیر کمیت مشارکت اجرایی برای همکاری مکرر قویتر از همکاری یکباره است.
ما فرض میکنیم که اصلیترین مزیت خصوصی که مدیران از شرکت در فعالیتهای ثبت اختراع به دست میآورند، مشارکت در یک پتنت نیست، اما این همکاری به مدیران کمک میکند شبکه خود را بسازند و کنترل را در یک شرکت افزایش دهند. برای بررسی این موقعیت، ما یک نمونه منطبق از مدیران درگیر و غیر مشمول بر اساس ویژگیهای شخصی و شرکتی ایجاد میکنیم. نتایج مبهم DID نشان می دهد که مشارکت در ثبت اختراع به طور قابل توجهی غرامت اجرایی (اعم از پاداش پولی و غیر پولی) را در سال بعد افزایش می دهد. مدیران اجرایی نیز پس از درگیر شدن در فعالیت های ثبت اختراع، احتمال جایگزینی (تحکیم) کاهش می یابد.
در نهایت، ما تأثیر غیرمستقیم مشارکت اجرایی را بر خروجی نوآوری سایر مخترعان غیر مرتبط در یک شرکت بررسی میکنیم. نتایج نشان میدهد که مشارکت اجرایی هم خروجی ثبت اختراع اختراع و هم غیراختراع را کاهش میدهد و به طور قابلتوجهی احتمال تغییر شغل مخترعان غیرمرتبط را افزایش میدهد. علاوه بر این، اثر منفی همتا بر مخترعان غیرمرتبط زمانی که حداقل یک مخترع مرتبط در یک شرکت ارتقا مییابد، بهطور قابلتوجهی قویتر است، که نشان میدهد این ارتقا ممکن است ناعادلانه باشد، که به انگیزههای نوآوری مخترعان غیر مرتبط در همان شرکت آسیب میزند. در نهایت، با استفاده از دادههای جمعآوری شده در سطح شرکت، متوجه میشویم که مشارکت اجرایی با کیفیت نوآوری شرکت (که توسط نسبت حق ثبت اختراع مشخص میشود) و عملکرد حسابداری در سالهای بعد همبستگی منفی دارد.
این مطالعه بر روی بدنه قابل توجهی از ادبیات در مورد عوامل تعیین کننده نوآوری در سطح شرکت، به ویژه آنهایی که با انگیزه های مدیریتی برای نوآوری مرتبط هستند، ساخته شده است. 12 آثار نظری اولیه اولیه که انگیزه های مدیریتی را بررسی می کنند شامل مدل نگرانی شغلی (هولمستروم و کاستا، 1986؛ هلمستروم، 1999) و طرح های تشویقی است که تحمل شکست را نشان می دهد (هولمستروم، 1989؛ مانسو، 2011). با این حال، چنین مطالعاتی بر مشکل اصلی – عامل بین مدیران و مافوق در زمینه نوآوری شرکت متمرکز است و اطلاعات کمی در مورد تعاملات بین مدیران و مخترعان وجود دارد. مطالعات تجربی مرتبط به بررسی تأثیر مدیران عامل یا مدیران اجرایی بر نوآوری شرکت می پردازد (چمنور و همکاران، 2019؛ چن و همکاران، 2015؛ چو و همکاران، 2016؛ کوستودیو و همکاران، 2019؛ گالاسو و سیمکو، 2011؛ هیرشلیفر و همکاران، 2012؛ اسلام و زین، 2020؛ ساندر و همکاران، 2017)، یا تأثیر کارمندان غیرمدیرعامل (به ویژه مخترعان) بر نوآوری (Bhaskarabhatla و همکاران، 2021؛ چانگ و همکاران، 2015). چن و همکاران، 2016؛ لیو و همکاران، 2017؛ ساورمن و کوهن، 2010). تا آنجا که ما می دانیم، این اولین مطالعه ای است که به بررسی مشارکت اجرایی در فعالیت های ثبت اختراع، که در شرکت های بزرگ معتبر رایج است، و تأثیر آن بر استراتژی های نوآوری و خروجی مخترعان است.
این مطالعه همچنین به ادبیات عوامل مؤثر بر استراتژیهای نوآوری شرکت اضافه میکند. آگیون و تیرول (1994)، هولمستروم (1989)، و مانسو (2011) از نظر تئوری نشان میدهند که معیارهای عملکرد پر سر و صدا برای فعالیتهای نوآورانه و غیرقابل پیشبینی بودن منجر به معاوضه بین بهرهبرداری و اکتشاف میشود. با استفاده از معیارهای جامع تر ثبت اختراع، مطالعات تجربی اخیر بین نوآوری استثماری و اکتشافی برای درک بهتر استراتژی های نوآوری شرکت تمایز قائل می شوند (بالسمایر و همکاران، 2017؛ برنشتاین، 2015؛ فریرا و همکاران، 2014؛ گائو و همکاران، 2018). 13 با این حال، اکثر مطالعات تنها نتایج نوآوری در سطح شرکت را از منظر نزدیک بینی مدیریتی بررسی می کنند، و از خروجی نوآوری در سطح مخترع غفلت می کنند. با استفاده از پانل بزرگی از دادههای ثبت اختراع در سطح مخترع، مطالعه ما با برجسته کردن تأثیر مکانیسم داخلی خاص تعاملات بین مدیران اجرایی و مخترعان به ادبیات میافزاید. ما متوجه شدیم که مشارکت اجرایی باعث افزایش بهرهکشی، اما نه خروجی ثبت اختراع اکتشافی مخترعین مرتبط میشود.
در نهایت، مطالعه ما مکمل ادبیات مربوط به پیوندهای اجتماعی است، که به خوبی در گروه های نخبه مانند مقامات سیاسی، دانشگاهیان و مدیران هیئت مدیره مستند شده است (Faleye et al., 2014؛ Fisman et al., 2018, Fisman et al., 2020). ؛ هوانگ و کیم، 2009؛ جیا، 2017؛ لواتی و لالان، 2020). برای مثال، فالی و همکاران. (2014) دریافتند که شبکه های شخصی بهتر ریسک گریزی مدیر عامل را در مورد تصمیمات سرمایه گذاری نوآورانه کاهش می دهد. با این وجود، اطلاعات کمی در مورد نقش ارتباطات بین مدیران و مخترعان در نوآوری شرکتی وجود دارد. این مطالعه با بررسی این پیوند اجتماعی خاص (مشارکت اجرایی)، که از طریق همکاری در فعالیتهای ثبت اختراع نشان داده میشود، به ادبیات کمک میکند. ما متوجه شدیم که مشارکت اجرایی نه تنها استراتژیهای نوآوری مخترعان مرتبط را تغییر میدهد، بلکه اثرات منفی همتا بر خروجی مخترعان غیر مرتبط در همان شرکت دارد.
ساختار باقیمانده این مقاله به شرح زیر است. بخش 2 داده ها و آمار خلاصه را شرح می دهد. بخش 3 نتایج پایه و تست های درون زایی را ارائه می دهد. بخش 4 شواهدی از انگیزه های رانت جویانه مدیران ارائه می دهد. بخش 5 اثرات مشارکت اجرایی را بر خروجی و عملکرد شرکت مخترعان دیگر بررسی می کند و بخش 6 نتیجه گیری می کند.
ما دادههای مخترع و حق ثبت اختراع را با ترکیب اطلاعات اولیه شرکت از دو منبع استخراج میکنیم. اولین مورد، مجموعه داده ثبت اختراع چین است که توسط He et al. (2018) از 2000 تا 2010. دومین مورد از اداره مالکیت معنوی دولتی چین (SIPO) از سال 2010 تا 2017 است. با ترکیب این دو مجموعه داده و نگه داشتن تنها شرکت های فهرست شده عمومی، نمونه پانلی از 198,331 مخترع با 662,540 پتن به دست می آوریم. تا سال 2017. نمونه شامل شماره ثبت اختراع، نام ثبت اختراع، نام شرکت (اختیار گیرنده)،
تأثیر مشارکت اجرایی در فعالیتهای ثبت اختراع بر بازده مخترعان دوگانه است، زیرا مدیران درگیر میتوانند دیدگاههای مبتنی بر دانش یا رفتارهای رانت جویانه متفاوتی را معرفی کنند. بنابراین، مثبت یا منفی بودن اثر یک سوال تجربی است. در این بخش، به طور تجربی تأثیر مشارکت اجرایی بر بازده نوآوری مخترعان را بررسی میکنیم. مشخصات تجربی پایه به شرح زیر است:lnPatent+1ijk,�+1=�0+�1Collab_Countijkt+�′�+��+��+��+�
خروجی پتنت اختراع به طور کلی برای یک شرکت بسیار مهم است زیرا نوآوری با کیفیت بالا به ایجاد رقابت بلندمدت شرکت کمک می کند. بنابراین، نتایج اصلی نشان میدهد که مشارکت اجرایی به جای تقویت نوآوری، که استراتژیهای نوآوری و خروجی ثبت اختراع مخترعان را مخدوش میکند، تجلی یک مشکل آژانس است. در تجزیه و تحلیل بعدی، ابتدا بررسی می کنیم که آیا افزایش بازده ثبت اختراع غیر اختراعی تنها در ارتقای
در این بخش، به بررسی تأثیر غیرمستقیم مشارکت اجرایی بر خروجی نوآوری مخترعان غیر مرتبط میپردازیم. با استفاده از دادههای جمعآوری شده در سطح شرکت، تأثیر مشارکت اجرایی بر کیفیت نوآوری و عملکرد مالی شرکت را بیشتر بررسی میکنیم.
از آنجایی که مدیران بیشتر و بیشتری مستقیماً در فرآیندهای تحقیق و توسعه شرکت ها در شرکت های مستقر شرکت می کنند، این مطالعه تأثیر مکانیسم حاکمیت داخلی خاص مشارکت اجرایی در پرونده های ثبت اختراع را به عنوان یک نویسنده مشترک بر بازده نوآوری مخترعان بررسی می کند. مشارکت اجرایی میتواند با وارد کردن تجربه مدیریت و صنعت گستردهتر در پروژههای تحقیقاتی مفید باشد، اما اگر مدیران به دنبال منافع خصوصی باشند و انگیزههای مخترعان را مخدوش کنند، میتواند مضر باشد.