48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
این مقاله به دو مفهوم اکوسیستم فرهنگی و خلاق و اقتصاد دایره ای می پردازد . اشتراکات و تفاوتهای سطحی و همچنین آنچه را که میتوان از این تفکر «دورهای» آموخت (که بعداً به عنوان تفکر رابطهای و زمینهای در نظر گرفتیم) را بررسی میکند. ما روایات رایج چرخشی را در بازنمایی پایداری محیطی و فرهنگی بیان می کنیم. هدف این است که فراتر از مقایسههای سطحی حرکت کنیم و تغییرات مفهومی را که زیربنای آنهاست، درک کنیم. این مقاله سپس به دنبال کشف درس هایی است که می توان از این درک برای اقتصاد خلاق آموخت که اخیراً در مورد تأثیرات زیست محیطی آن بحث هایی در مورد آن وجود داشته است . بخش پایانی به حاکمیت اقتصاد دایرهای (پرتو) میپردازد و بررسی میکند که این ایدههای جدید چه نوع «تناسب» با نهادهای موجود دارند، و احتمالاً چه تغییراتی در نهادها و حاکمیت فعلی مورد نیاز است .
بحثهای مربوط به محیطزیست، اقتصاد دایرهای و پایداری اغلب فرهنگ را به کلی دور زدهاند. یا فرهنگ را صرفاً وسیله ای ابزاری برای دستیابی به اهداف زیست محیطی می دانند. در نگاه اول این ممکن است منطقی به نظر برسد: ممکن است فرض کنیم که اگر چیزی «به راحتی روی سیاره راه میرود»، مطمئناً فرهنگ است. با این حال، اندکی تأمل باعث می شود که مثلاً محصولات جانبی یک جشنواره موسیقی را از نظر زباله و زباله در نظر بگیریم. با فشار بیشتر، ممکن است حمل و نقلی را که هم تماشاگران و هم اجراکنندگان برای رسیدن به محل اجرا استفاده می کردند، در نظر بگیریم. میتوانیم جلوتر برویم و چوبهای سخت عجیب و غریب مورد استفاده در سازها و غیره را بررسی کنیم. این نوع بسط استدلال با تصور همه منابع به عنوان در حال سفر از استفاده مجدد به استفاده مجدد یا هدر رفتن همراه است. هدف مفهوم اقتصاد دایره ای نه تنها کاهش این عامل دوم یعنی ضایعات است، بلکه افزایش آگاهی ما از “مدارهای ناقص” استفاده مجدد است که باعث تولید زباله و منجر به استفاده ناکارآمد از منابع محدود سیاره ای می شود: اقتصاد دایره ای استدلال ها بر راه حل های لجستیکی تاکید دارند. با این حال، مفهوم اقتصاد دایره ای نیز یک ابزار ارتباطی قدرتمند است. و ایدههای انتزاعی را به شیوههای عینی پیوند میدهد (این برای فرهنگ و همچنین محیط زیست صدق میکند).
این مقاله استدلال میکند که صرفاً در نظر گرفتن محیط، افزودن آن به عنوان یک عامل اضافی یا آیتم جدید در دستور کار موجود کافی نیست. مشکل مفهوم «پیچ و مهرهای» از محیط به فرهنگ، و بالعکس، این است که مفهوم کلگرایانهای را که مفهوم اقتصاد دایرهای منتشر میکند، تضعیف میکند. جالب توجه است که بحث موازی در مورد فرهنگ و صنایع خلاق از مفاهیم خطی به دایره ای و شبکه ای دور شده است: نمونه آن اکوسیستم اقتصاد خلاق است (نگاه کنید به شکل 1). در اینجا هدف این است که فرآیندهایی را به تصویر بکشیم که در آن ایده های جدید به مصنوعات و شیوه های فرهنگی تبدیل می شوند. که خود پایه و اساس چرخه جدید هستند. این مفهوم سازی مجدد، از یک درک خطی به یک درک دایره ای، باعث شده است که هم سیاست گذاران و هم خلاقان، فرآیندهای خلاقیت خود را به شیوه ای جامع بازنگری کنند. همچنین منجر به بازنگری در تعریف فرهنگ و صنایع خلاق شده است، تعریفی که دیگر نمیتواند فقط به هنرمند محدود شود یا به هنرمند مربوط باشد، بلکه باید شامل فرآیندها و فعالیتهای ساخت، توزیع، مبادله باشد. و آرشیو کردن
علاوه بر این، در نظر گرفتن سیستم تولید گسترده فرهنگ حداقل دو پیامد عمده دارد. نخست، به این معناست که رشتههای آن را در زمان و مکان دنبال کنیم، همانطور که اقتصاد دایرهای ما را به انجام آن ترغیب میکند، و به دنبال «بستن آن حلقهها». برخی از سوالاتی که ممکن است در مورد زبالههای تولید شده توسط فعالیتهای فرهنگی فکر کنیم، با این فرض که آنها مستقیماً به «پر کردن زمین» نمیروند، بلکه «بازیافت میشوند»: وقتی کامپیوتر یا تلفن خود را دور میاندازید چه اتفاقی میافتد، لباسهای دور ریخته شده شما به کجا ختم میشوند؟ و هنگام پخش موسیقی از طریق یک پلت فرم استریم چقدر انرژی مصرف می کنیم؟ دوم، ما تشویق میشویم که فرآیند خلاقانه یا فرهنگی را فراتر از مصنوع بررسی کنیم: به عقب در ساخت و توزیع، مبادله، و تصور آن، و به جلو تا بایگانی آن.
هدف این مقاله بررسی دو مفهوم اکوسیستم فرهنگی و خلاقانه و اقتصاد دایرهای و بحث در مورد اشتراکات و تفاوتهای آنها و همچنین آنچه از این تفکر چرخهای میتوان آموخت و همچنین محدودیتهای آن بهویژه توسط مقایسه با سیستم های خطی، یا تمرکز محدود بر شیء فرهنگی، یا هنرمند. ما روایت های موازی دایره ای را در بازنمایی پایداری محیطی و فرهنگی ترسیم می کنیم. این مقاله الهام گرفته از کار ارزشمندی است که با ادغام سازگاری و استفاده مجدد، و چرخه استفاده از مواد خام در پروژههای میراثی ارائه شده است که توسط پروژه CLIC 2 به نمایش گذاشته شده است (فاستر، 2020؛ Girard & Gravagnuolo، 2017؛ Girard et. al., 2019). ما در اینجا به دنبال این هستیم که یک قدم فراتر برویم و درس هایی را برای کل اکوسیستم فرهنگی، نه فقط میراث، در نظر بگیریم.
هدف ما فراتر رفتن از مقایسههای سطحی و درک تغییرات مفهومی است که زیربنای آنهاست. این مقاله سپس به دنبال کشف درس هایی است که می توان از این درک جدید برای اقتصاد خلاق آموخت که اخیراً در مورد تأثیرات زیست محیطی آن بحث هایی در مورد آن وجود داشته است. بخش پایانی به حاکمیت اقتصاد دایرهای (مقدمه) میپردازد و بررسی میکند که این ایدههای جدید چه نوع «تناسب» با نهادهای موجود دارند، و احتمالاً چه «انطباق» در نهادها و حکومتداری لازم است. (بالاتر و فراتر از اهداف و مقاصد خاص که در اینجا به آن پرداخته نشده است). هدف ما گسترش و غنی سازی گفتگو بین اقتصاد خلاق و محیط زیست است. وظیفه ای به موقع در این سال 2021 سازمان ملل متحد برای اقتصاد خلاق و توسعه پایدار.
همانطور که در مقالات دیگر در این شماره ویژه در مورد اقدامات پیشرو که از ابتکار عمل CLIC به تفصیل آمده است، میتوانیم به آسانی از مورد میراث فرهنگی که معمولاً در مورد حفاظت و نگهداری از مصنوعات برای قدردانی نسلهای آینده چارچوب بندی میشود، قدردانی کنیم. این، به یک معنا، یک مثال الگوی استفاده «محترمانه» از منابع است. کار در حال انجام بر روی مدیریت فعال میراث این نکته را نشان می دهد که مشاهده فرآیندهای حفاظت از طریق یک
اقتصاد دایره ای در اصل یک ایده ساده است که به دنبال ارتقاء آگاهی از استفاده کارآمد از نظر زیست محیطی از مواد خام محدود، و به حداقل رساندن ضایعاتی است که ذاتی مدل های خطی است (استاهل، 2016؛ وبستر، 2015). این مدل به دنبال مفهوم سازی چرخه عمر منابع و محصولات به عنوان یک چرخه ایده آل استفاده و استفاده مجدد است. همچنین با درک این موضوع که از نظر استراتژیک، یک چرخه ناقص منجر به افزونگی و ضایعات بالقوه می شود (Whicher et al., 2018). این مفهوم بافته می شود.
برای درک رابطه بین صنایع فرهنگی و خلاق، اقتصاد دایره ای و محیط زیست به طور کلی، باید به مفاهیم قبلی فرهنگ همانطور که در حال حاضر از این اصطلاح استفاده می کنیم، برگردیم. 13 استثناگرایی دسته خاصی از بیان انسانی در رنسانس در اروپا رواج یافت و به مهمترین خود دست یافت.
در این بخش، چالشهایی را مورد بحث قرار میدهیم که مفهومسازیهای رایج هم محیطزیست و هم اقتصاد خلاق، همانطور که در بخشهای قبلی نشان داده شد، برای حاکمیت اقتصاد خلاق پیشدایرهای (تلفیقی بالقوه از اقتصاد دایرهای و اقتصاد خلاق) ایجاد میکنند. . هدف در اینجا مشخص کردن سیاست ها و اهدافی نیست که ممکن است ضروری باشد. اما در عوض در نظر گرفتن ابزارهایی که جامعه برای ایجاد چنین سیاست هایی (هر چه که هستند) به بسیج نیاز دارد.
این مقاله آنچه را که میتوان از بحثهای اخیر درباره محیط زیست در دوره آنتروپوسن، از دریچه اقتصاد دایرهای، و همچنین اقتصاد خلاق، آموخت، بررسی کرده است. هدف این بود که بر پایه های نوآوری در حوزه میراث، به ویژه بر روی سازگاری، استفاده مجدد و تامین منابع مصالح ساختمانی، بنا شود. ما انواع شباهت ها و تفاوت ها و همچنین تغییر نگرانی های اساسی را شناسایی کردیم. با این حال، در زمینه این ما به دنبال آن بوده ایم