48000408 21 98+
info@toseabnieh.ir
شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18
تا همین اواخر، فعالیتهای کاری دانشمحور عمدتاً در ساختمانهای اداری بهعنوان شکل تخصصی زیرساختهای اقتصادی صورت میگرفت. فناوریهای دیجیتال جدید همراه با گذار اقتصادی و سازمانی از شرکتهای بسته به پلتفرمهای باز، الگوی کار در کلان شهر مدرن را تغییر داده است. ساختمان اداری دیگر تنها نوع شناسی محل کار نیست و فعالیت های کاری در سایر مکان های شهری تشدید شده است. سپس سؤالات این است: “شهرهای هوشمند چگونه ممکن است فرهنگ محیط کار را در مقیاس شهری خارج از چارچوب گونهشناسی ساختمانهای اداری بازتفسیر کنند؟” و “از چه ابزارها و روش هایی می توان برای نمایان ساختن فرهنگ دیجیتال محیط کار در مقیاس شهری استفاده کرد؟” برای پاسخ به این پرسشها، مکانهای کار نه بهعنوان فضاهای معماری خصوصی، بلکه بهعنوان ترکیببندیهایی از «تجربههای ذهنی شهری» مشاهده میشوند. تجزیه و تحلیل دادههای توییتر شواهدی از فرهنگ فضایی محل کار در شهرهای جهانی نوآورانه آمستردام، لندن و پاریس ارائه میکند که به عنوان تنظیمات رفتار تفسیر میشود. این تجزیه و تحلیل نشان میدهد که مکانهای الگوی اداری عموماً به طور مستقل به خدمات کسبوکار مبتنی بر دانش و تقاضای محل کار، همانطور که از طریق تجزیه و تحلیل رسانههای اجتماعی بیان میشود، توزیع میشوند. علاوه بر ساختمانهای اداری، مراکز حملونقل، امکانات شهری و خدمات دیجیتال جدید نقش کلیدی در تغییر ساختار محل کار دارند. فراتر از دیدگاههای عمومی برای کار دیجیتال در فضاهای بیرونی، دادههای بزرگ بینشها و مشوقهای خاصی را برای در نظر گرفتن طراحی محل کار در مقیاس شهری فراهم میکند.
درک مفهوم فناوری های دیجیتال در محیط کار 1 – که در اینجا به عنوان ترکیبی از عوامل رفتاری و فیزیکی در نظر گرفته می شود – نیاز به دیدگاهی دارد که فراتر از یک رویکرد معماری برای در نظر گرفتن نقش طراحی شهری است. علیرغم تعریف رایج و مدرنیستی آن،
ادبیات تحقیق از منظرهای مختلفی به دیجیتالی شدن محیط کار پرداخته است: بیشترین مشارکت در این زمینه از نظریه های قوم نگاری، جامعه شناسی و مدیریت است که محل کار را مجموعه ای از روابط انسانی و رسانه ها می دانند. 3
در شهرهای هوشمند، رسانه ها به یک مؤلفه اصلی شهری تبدیل می شوند که امکان بحث در مورد «شهرهای رسانه ای» را فراهم می کند (مک کوایر، 2008). در نگاه به “منظره های کاری” (جردن، 2005)، روشی که در آن رسانه های مشارکتی فضای شهری را تقویت می کنند برای طراحی شهری بسیار مهم می شود. تحقیقات اخیر توسط A. Townsend (2011) شیوههای کار سیار را از قومنگاری تا طراحی محل کار در نظر گرفته است، و دیدگاههای تحریککنندهای را در مورد چگونگی فرار کارکنان دانشآموز به لطف فناوریهای دیجیتال پیشنهاد میکند.
قبل از پرداختن به «پیشنهادها» یا «تصمیمات» برای طراحی شهری، لازم است که پدیده کار دیجیتال در شرایط فعلی آن قابل مشاهده باشد. آمستردام، لندن و پاریس سه شهر اروپایی هستند که با بافت تاریخی متراکم مشخص می شوند که معانی مکان ها را تشدید می کند و پتانسیل بالایی برای رویکرد بازسازی ارائه می دهد. در همان زمان، آنها توسط برنامه شهرهای نوآوری – به ترتیب در مکان های اول، هفتم و نهم – در نوآوری جهانی 2015 رتبه بندی شده اند.
آنچه از این مقایسه تجربی برمیآید این است که الگوهای متفاوتی در نسبت تقاضا و عرضه فعلی وجود دارد که در دو سطح سازماندهی فضایی و کاربری به دست میآیند. شهرهای لندن و پاریس شباهت هایی را نشان می دهند، در حالی که آمستردام به نظر می رسد رفتار متفاوتی دارد. اگر دفاتر آمستردام و صنایع دانش به خوبی ادغام شوند، هر دو از مکانهای فرهنگی محیط کار دور هستند. لندن و پاریس، در عین حال، ادغام بالایی از فرهنگ و دانش محل کار دارند
با توجه به سؤال روششناختی که در این مقاله به آن پرداخته شده است (به پاراگراف 1 مراجعه کنید)، این مطالعه نشان میدهد که رسانههای فضایی و بهویژه توییتر میتوانند ابزاری برای ادغام پیکربندیهای دانش بر اساس تقاضا در استراتژیهای طراحی محل کار، تفسیر کل شهر به عنوان یک تنظیم رفتار باشند. و تغییر تمرکز طراحی و تحلیلی از معماری صرف به محل کار شهری. به طور کلی، این مطالعه نشان می دهد که ادراک محیط کار، حتی در شرایط فراگیر بودن رسانه ها (به بند 1 مراجعه کنید)،