• منطقه 22 - شهرک گلستان- ساحل شرقی دریاچه چیتگر - برج تجارت لکسون - طبقه 6

48000408 21 98+

info@toseabnieh.ir

شنبه تا پنجشنبه 8 تا 18

نقش سیگنال دهی اعتبار تجاری: شواهدی از یک تحلیل خلاف واقع

نقش سیگنال دهی اعتبار تجاری: شواهدی از یک تحلیل خلاف واقع

نقش سیگنال دهی اعتبار تجاری: شواهدی از یک تحلیل خلاف واقع

خلاصه

ما اثر سیگنالی اعتبار تجاری بر اعتبار بانکی را در نمونه ای از شرکت های ایالات متحده تعیین می کنیم. استراتژی شناسایی ما بر مدل سیگنال دهی توسط Biais و Gollier (1997) تکیه دارد و درون زایی را به دلیل امکان انتخاب خود و همزمانی بین تصمیمات اعتباری بانک ها و شرکت ها محاسبه می کند. ما متوجه شدیم که: (1) خود شرکت‌ها برای اعتبار تجاری انتخاب می‌کنند. (2) تصمیم بنگاه ها برای استفاده از اعتبار تجاری منجر به شانس بیشتری برای دریافت اعتبار بانکی و هزینه کمتری نسبت به موارد خلاف واقع می شود که در صورت عدم استفاده از اعتبار تجاری با آن مواجه می شدند.

معرفی

اعتبار تجاری مهم ترین منبع تامین مالی خارجی کوتاه مدت برای بسیاری از شرکت ها است. راجان و زینگالس (1995) گزارش می دهند که در سال 1991 اعتبار تجاری (برآورد شده با استفاده از حساب های پرداختنی) بالغ بر 15 درصد از کل دارایی ها برای نمونه بزرگی از شرکت های غیرمالی ایالات متحده بود. 1 در میان و اسمیت (1994)، اعتبار تجاری 26 درصد از کل بدهی های شرکت های غیر مالی فهرست شده در NASDAQ در پایان سال 1992 را تشکیل می دهد. در نمونه استفاده شده توسط Aktas و همکاران. (2012)، که شامل شرکت های غیرمالی و فهرست شده ایالات متحده بین سال های 1992 تا 2007 است، اعتبار تجاری به طور متوسط ​​8.22٪ از کل دارایی ها را نشان می دهد. اعتبار تجاری یک منبع تامین مالی مهم در خارج از ایالات متحده است. ماروتا (2005) نشان می دهد که اعتبار تجاری به طور متوسط ​​1/38 درصد از خریدهای ورودی شرکت های غیر جیره بندی شده ایتالیایی و 5/37 درصد از شرکت های جیره بندی شده را تامین می کند. بک و همکاران با استفاده از یک نظرسنجی که 48 کشور را پوشش می دهد. (2008) دریافتند که به طور متوسط، اعتبار تجاری 19.7٪ از کل منابع مالی خارجی مورد استفاده برای تامین مالی سرمایه گذاری ها را تشکیل می دهد. آنها همچنین دریافتند که اعتبار تجاری دومین منبع مهم تامین مالی خارجی در بیشتر کشورهاست. اگر هزینه آن را با سایر منابع مالی کوتاه مدت مقایسه کنیم، چنین استفاده گسترده ای از اعتبار تجاری شگفت آور است. به عنوان مثال، نرخ بهره معادل یک ساله یک قرارداد “دو بخشی” حدود 44٪ است (Cuñat، 2007، Ng et al.، 1999). 2

در این مقاله، به دلیل نقش سیگنال دهی بالقوه اعتبار تجاری، بر رابطه استراتژیک بین اعتبار بانکی و تجاری تمرکز می کنیم. به طور خاص، هدف ما این است که بررسی کنیم آیا اعتبار تجاری شرکت ها و تصمیمات تامین اعتبار بانک ها به یکدیگر مرتبط هستند یا خیر و کمیت کردن اثر سیگنالی استفاده شرکت ها از اعتبار تجاری بر دسترسی به اعتبار بانکی و هزینه مربوطه با استفاده از داده های سطح شرکت از ایالات متحده است. .

ما استراتژی شناسایی خود را بر اساس مدل نظری Biais و Gollier (1997)، از این پس BGM، استوار می کنیم که بر اساس آن اعتبار تجاری برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت ها و بانک ها استفاده می شود. BGM مبانی نظری لازم را برای تعیین مشکلات درون زایی که ممکن است بر هر تحلیل تجربی رابطه بین اعتبار تجاری و اعتبار بانکی تأثیر بگذارد، ارائه می دهد و در نتیجه اعتبار آن را تضعیف می کند. BGM نشان می دهد که اعتبار تجاری یک دستگاه سیگنال برای شرکت های دارای اعتبار و در عین حال غیرشفاف اطلاعاتی در بازار اعتباری است که با اطلاعات نامتقارن مشخص می شود. اعتبار تجاری به این شرکت ها کمک می کند تا اعتبار خود را به بانک ها اعلام کنند. شهود این است که شرکت هایی که اعتبار تجاری را به سایر شرکت ها اعطا می کنند، ممکن است به دلیل روابط تجاری از قبل موجود، اطلاعات بیشتری در مورد اعتبار این شرکت ها در مقایسه با بانک ها داشته باشند. با اخذ اعتبار تجاری، بنگاه‌های دارای اعتبار و غیرشفاف می‌توانند چنین اطلاعاتی را به بانک‌ها منتقل کنند و از این طریق اطلاعات نامتقارن را کاهش دهند که در غیر این صورت از دسترسی آنها به اعتبار بانکی جلوگیری می‌کند. بنابراین، اگرچه اعتبار تجاری گران‌ترین منبع تامین مالی است، اما بنگاه‌های غیرشفاف که به منابع مالی نیاز دارند، متفاوت از شرکت‌های شفاف، می‌توانند به صورت استراتژیک تصمیم بگیرند که از اعتبار تجاری استفاده کنند تا شانس خود را برای دسترسی به اعتبار بانکی افزایش دهند و هزینه آن را کاهش دهند.

از منظر تجربی، چنین تعامل استراتژیک بین شرکت‌ها و بانک‌ها منجر به دو منبع درون‌زایی می‌شود. اولاً، از آنجایی که شرکت‌های دارای اطلاعات غیرشفاف و دارای اعتبار، انگیزه متفاوتی برای انتخاب خود برای استفاده از اعتبار تجاری دارند، و اعتبار شرکت‌های غیرشفاف اطلاعاتی، بنا به تعریف، غیرقابل مشاهده است، یک مسئله انتخاب وجود دارد. در نتیجه، هنگام تخمین تأثیر اعتبار تجاری بر دسترسی و هزینه اعتبار بانکی، باید تأثیر علی چنین ویژگی های غیرقابل مشاهده ای در نظر گرفته شود. دوم، تصمیم برای استفاده از اعتبار تجاری از نظر استراتژیک ناشی از پیامدهای دسترسی و هزینه اعتبار است. 3

به منظور در نظر گرفتن این منابع درون زایی، از رویکرد رگرسیون سوئیچینگ درون زا استفاده می کنیم. به طور خاص، استراتژی برآورد به شرح زیر است. اول، ما به صراحت فرآیندی را مدل می کنیم که بر اساس آن، شرکت ها بر اساس اطلاعات خصوصی خود، خود انتخاب می کنند تا از اعتبار تجاری استفاده کنند یا نه. یعنی شرکت‌هایی که از اطلاعات نامتقارن رنج می‌برند، که ما آن را غیرشفاف تعریف می‌کنیم، برای استفاده از اعتبار تجاری خود انتخاب می‌کنند، در حالی که شرکت‌هایی که از اطلاعات نامتقارن که ما شفاف تعریف می‌کنیم، رنج نمی‌برند. پس از محاسبه انتخاب خود، نرخ بهره وام بانکی و احتمال تأمین مالی با و بدون اعتبار تجاری را تخمین می زنیم. ما همچنین نتایج واقعی و خلاف واقع مورد انتظار و در نتیجه اثرات درمان را محاسبه می‌کنیم.

برآوردهای ما تأیید می‌کند که شرکت‌ها برای انتقال اطلاعات مربوط به اعتبار خود به بانک‌ها، استفاده از اعتبار تجاری را خودشان انتخاب می‌کنند. شرکت هایی که خود انتخاب می کنند برای استفاده از اعتبار تجاری با هزینه کمتری برای اعتبار بانکی نسبت به اعتبار خلاف واقع مواجه می شوند که با عدم استفاده از آن مواجه می شدند. به طور مشابه، شرکت‌هایی که خود به خود برای اعتبار تجاری انتخاب نمی‌کنند، با هزینه بیشتری برای اعتبار بانکی نسبت به هزینه خلاف واقع در صورت استفاده از آن مواجه می‌شوند. به طور قابل‌توجهی، این اثر برای شرکت‌هایی که خود انتخاب می‌کنند در استفاده از اعتبار تجاری قوی‌تر است. علاوه بر این، متوجه می‌شویم که هزینه خلاف واقع اعتبار بانکی که شرکت‌هایی که از اعتبار تجاری استفاده نمی‌کنند در صورت استفاده از آن با آن مواجه می‌شدند، کمتر از هزینه اعتبار بانکی است که شرکت‌هایی که از اعتبار تجاری استفاده می‌کنند، مواجه می‌شوند. به طور مشابه، هزینه اعتبار بانکی که شرکت هایی که از اعتبار تجاری استفاده نمی کنند، کمتر از هزینه خلاف واقع اعتبار است که شرکت هایی که از اعتبار تجاری استفاده نمی کنند، در صورت عدم استفاده از آن با آن مواجه می شدند. این نتایج این فرضیه بر اساس BGM را تأیید می کند که شرکت هایی که از اعتبار تجاری استفاده نمی کنند برای شروع کار کمتر مبهم هستند و بنابراین توسط بانک به عنوان ریسک کمتری درک می شوند. در نهایت، با توجه به احتمال تأمین مالی، تأثیر مثبت درمان بر درمان شده را می‌یابیم. احتمال به دست آوردن منابع مالی برای شرکت هایی که خود به خود برای استفاده از اعتبار تجاری انتخاب می کنند بیشتر از احتمال خلاف واقع دسترسی به اعتبار است که شرکت هایی که از اعتبار تجاری استفاده نمی کنند در صورت تصمیم به استفاده از آن با آن مواجه می شدند. تحلیل ما با اتخاذ مدل به عنوان ابزار شناسایی و ارائه مجموعه‌ای از آزمون‌های تجربی مستقیم و قابل اعتماد از مفروضات کلیدی و ویژگی‌های تعادلی مدل، که به‌شدت توسط آن پشتیبانی می‌شود، مکمل مدل نظری Biais و Gollier (1997) است. داده های ایالات متحده

ادبیات تجربی گسترده بر رابطه بین اعتبار بانکی و تجاری تمرکز دارد. 4 در این ادبیات، شواهد مکمل بودن بین دو منبع مالی اغلب به عنوان شواهدی از نقش سیگنال‌دهی منبع مالی تفسیر می‌شود. با این حال، اکثر مشارکت های موجود نه محتوای اطلاعاتی اعتبار تجاری را به طور مستقیم شناسایی می کنند و نه به طور کامل درون زایی را به دلیل نقش اطلاعاتی و استراتژیک تصمیم برای استفاده از اعتبار تجاری توضیح می دهند.

با استفاده از داده های NSSBF، Giannetti و همکاران. (2011) دریافتند که به نظر می رسد اعتبار تجاری دسترسی به اعتبار بانکی را توسط شرکت هایی که روابط وام دهی کوتاه تری با بانک ها دارند تسهیل می کند، که این احتمال را مطرح می کند که اعتبار تجاری به عنوان یک سیگنال عمل می کند. 5 به طور مشابه، آگوستینو و تریویری (2014)، با استفاده از داده های خرد در مورد شرکت های کوچک و متوسط ​​ایتالیایی در سال های 1998-2006، دریافتند که با افزایش اعتبار تجاری برای آن دسته از شرکت هایی که رابطه وام دهی کوتاه تری با بانک های تأمین مالی دارند، تأمین مالی بانک ها بیشتر افزایش می یابد. با این حال، هر دو مطالعه به طور کامل این واقعیت را توضیح نمی‌دهند که تصمیم برای استفاده از اعتبار تجاری ممکن است ناشی از یک فرآیند انتخاب خود باشد که مطابق با رفتار استراتژیک شرکت‌های غیرشفاف است که به دنبال نتایج بهتر از نظر دسترسی و هزینه اعتبار بانکی هستند.

در زمینه مرتبط، آتاناسوا (2012) رابطه بین اعتبار تجاری و تامین مالی بانکی را با استفاده از GMM آزمایش می کند. او بین اثر سطح، یعنی اثر کمی اعتبار تجاری بر نسبت بدهی بانک به فروش و اثر زمانی تمایز قائل می‌شود و دریافت که اهمیت اعتبار تجاری به عنوان منبع تامین مالی با افزایش سن شرکت کاهش می‌یابد. استفاده از حساب های GMM برای همزمانی اعتبار تجاری و بدهی بانکی است. با این حال، درون زایی بالقوه ناشی از خود انتخابی در اعتبار تجاری هنوز به طور مستقیم مورد توجه قرار نگرفته است. گارسیا آپاندینی (2011) افزایش احتمال دریافت وام بانکی را برای شرکت هایی که از اعتبار تجاری استفاده می کنند را محاسبه می کند که بین 6 تا 24 درصد است. این نتایج با این ایده که فروشندگان گواهینامه کیفیت را به شرکت های مالی ارائه می دهند، سازگار است. او یک رویکرد IV را با انتخاب نمونه و نمره تمایل مقایسه می‌کند. با این حال، مدل تجربی این امکان را در نظر نمی گیرد که از اعتبار تجاری به صورت استراتژیک برای به دست آوردن هزینه اعتبار کمتر و احتمال دسترسی بیشتر به اعتبار استفاده شود.

دل گائودیو و همکاران (2021)، با استفاده از داده‌های محرمانه در سطح وام بانکی شرکت‌های کوچک و متوسط ​​ایتالیا، نقش اعتبار تجاری را در فرآیند تأیید وام بررسی می‌کند. آنها دریافتند که احتمال دریافت پاسخ مثبت وام گیرنده به درخواست وام با میزان اعتبار تجاری افزایش می‌یابد، که با این فرضیه که اعتبار تجاری یک سیگنال مثبت است سازگار است. آنها درون زایی ناشی از علیت معکوس بین اعتبار بانکی و تجاری را با استفاده از یک تخمین IV، که به محتوای استراتژیک تصمیم اعتبار تجاری مربوط می شود، در نظر می گیرند. با این وجود، مدل تجربی آنها به طور کامل برای خود انتخابی توضیح نمی دهد.

سهم ما در ادبیات دوجانبه است. اول، ما یک مدل تجربی ایجاد می کنیم تا بررسی کنیم که آیا تصمیمات شرکت ها برای استفاده از اعتبار تجاری و تصمیمات تامین اعتبار بانک ها به یکدیگر مرتبط هستند یا خیر. دوم، بر اساس آن مدل، ما اثر سیگنالی تصمیم شرکت‌ها برای استفاده از اعتبار تجاری را روی دو نتیجه کلیدی بازار اعتبار بانکی تعیین می‌کنیم: دسترسی به اعتبار و هزینه اعتبار. نتایج ما از پیش‌بینی‌های Biais و Gollier (1997) پشتیبانی می‌کند و تفسیری را که اغلب در ادبیات ارائه می‌شود منطقی می‌سازد که مکمل بودن اعتبار بانکی و تجاری که در داده‌ها یافت می‌شود به دلیل اثر سیگنال‌دهی دومی است.

ادامه مقاله به شرح زیر تدوین شده است. بخش 2 فرضیه نقش سیگنالینگ ناشی از مدل BG را مورد بحث قرار می دهد. به طور خاص، در بخش 3 مدل تجربی و فرضیه های قابل آزمون را ارائه می کنیم. در بخش 4، داده ها و نتایج تخمین را مورد بحث قرار می دهیم. بخش 5 مقاله را به پایان می رساند.

قطعات بخش

BGM: نقش سیگنال دهی اعتبار تجاری

بر اساس BGM، اعتبار تجاری دسترسی شرکت ها به اعتبار را تسهیل می کند و هزینه اعتبار بانکی را با ارائه سیگنال اطلاعاتی به بانک ها در مورد اعتبار شرکت ها کاهش می دهد. BGM یک چارچوب انتخاب نامطلوب را با سه نوع عامل خنثی ریسک در نظر می گیرد: بانک ها، خریداران و فروشندگان. بانک ها هم به خریداران و هم به فروشندگان وام می دهند. خریداران شرکت‌هایی هستند که فرصت سرمایه‌گذاری دارند که به یک واحد ورودی نیاز دارد و یک جریان نقدی تصادفی در پایان دوره ایجاد می‌کند. آن ها هستند

مدل تجربی

در واقع، شرکت هایی وجود دارند که بانک ها به راحتی می توانند به آنها امتیاز دهند و شرکت هایی وجود دارند که بانک ها به هیچ وجه نمی توانند آنها را رتبه بندی کنند. بر این اساس، در استفاده از BGM برای به دست آوردن یک استراتژی شناسایی برای تجزیه و تحلیل تجربی خود، به شرکت های شفاف و غیر شفاف اجازه می دهیم. به طور منسجم با BGM اصلی، ما فرض می‌کنیم که بانک‌ها سیگنال بسیار آموزنده‌ای در مورد اعتبار شرکت‌های شفاف مشاهده می‌کنند. در مقابل، سیگنالی که آنها در مورد شرکت های غیرشفاف مشاهده می کنند آموزنده نیست. بنابراین، BGM حاکی از آن است که اعتبار تجاری است

داده ها و نتایج

ما از مجموعه داده‌های سال 2003 NSSBF (بررسی ملی امور مالی کسب‌وکارهای کوچک) که توسط هیئت حکام سیستم فدرال رزرو انجام شده است استفاده می‌کنیم. مجموعه داده اطلاعاتی را بر روی نمونه ای از4240شرکت‌های انتخاب شده از جمعیت هدف همه شرکت‌های تجاری انتفاعی، غیر مالی، غیر کشاورزی و غیرفرعی که کمتر از500کارکنان و تا پایان سال در حال بهره برداری بودند2003و در تاریخ مصاحبه اطلاعات در مورد در دسترس بودن و استفاده از اعتبار و سایر مالی

نتیجه گیری

ادبیات تجربی موجود اغلب رابطه مکمل بین تجارت و اعتبار بانکی را که در داده‌ها یافت می‌شود، به این احتمال که اعتبار تجاری نقش سیگنالی ایفا می‌کند، مرتبط می‌کند. در این مقاله، ما با شناسایی و کمی کردن اثر سیگنالی اعتبار تجاری بر دسترسی به اعتبار بانکی و هزینه آن در نمونه‌ای از شرکت‌های آمریکایی، به این ادبیات کمک کردیم. ما استراتژی شناسایی خود را بر اساس مدل سیگنالینگ توسط Biais و Gollier (1997) قرار دادیم که بر اساس آن تصمیم به استفاده

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.